#1
بعد از توby Chore_shohi
ییبو پسری که بعد از مرگ ناگهانی مادرش تنها میشه و مسئولیت زندگی ش را باید بعهده بگیره..
و مراقبی که به سراغش میاد ..
#2
وقتی رسیدی که شکسته بودمby Sun Flower💫🌻
اون ها پدر و مادر نبودند
ابزاری برای شکنجه دادن بودند
اون فقط منتظر یک ناجی بود...
اون مرد وقتی رسید که پسر شکسته بود
#3
𝒀𝒐𝒖 𝑺𝒕𝒐𝒍𝒆 𝑴𝒚 𝑭𝒊𝒓𝒔𝒕...by Sun Flower💫🌻
𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑍ℎ𝑎𝑛𝑇𝑜𝑝
𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒:𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦, 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡
تو کوچولو هم اولین بوسهم و همین دومین بوسهم رو دزدیدی...
#4
𝑊ℎ𝑒𝑛 𝑌𝑜𝑢 𝐶𝑙𝑜𝑠𝑒𝑑 𝑌𝑜𝑢...by Sun Flower💫🌻
🐷: جانگا میدونستی پنگوئنها از حیواناتی هستن که وقتی برای خودشون جفتی انتخاب میکنند، تا آخر باهاشون میمونند؟؟؟
🐰: نه، چه جالب.
🐷: آره خیلی جالبه، حالا میشه تو پنگو...
Completed
#5
مرحبا بك ب عائلتنا !by سقط جسر اليابان.
ليس كل ما امام الكاميرا حقيقي! حتي تلك الحركات العفوية مقصودة وتمثيل طاقم ممثلين وعمل السلسلة الشهيرة "شينجيكي نو كيوجين" او "هجوم العمالقة" تحت اشرا...
#6
The Price Of Freedom - ثمن الحريةby dalaa
الارض تزلزلت وطغى عليها اللون الأحمر
البشرية تتذكر جيداً ذلك المشهد المأساوي
-سوف نقاتل حتى تحترق اجنحتنا بذلك اللهيب الحارق-
إليك بعد مأساة دكُ الأرض ب...
Completed
#7
𓂃Yizhan OneShot's⋱by Veronika
وانشاتهای ییـجان
⨳ ژانـر هر وانشات متفاوته
⨳ کانال: 𝗎𝗄︎𝗂𝗒𝗈𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒
⨳ تایپ: 𝖻︎𝗃︎𝗒𝗑︎
⨳ همهی وانشاتها تمام شده قرار میگیرن
#8
prisoner of Love | زندانــیعشـقby S_M_H
📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤
دلا!
سخت است اگر مانند یک فرماندهی عاشق
امیر یک سپاه اما،
اسیر یک نفر باشی...
#S_M_H
چندشاتهمراهمنبنوش🔫🖤
آنگست،برومنساماباپایانیخوش...
#9
كان حبك من أروع أشكال التدمير الذا...by Mayssa Messaoudi
ريفاميكا
حادثة لم تكن مخططة ابدا لتجعل من ذلك القاتل ذو القلب البارد و دون رحمة ان يحس بمشاعر تشبث و حب نحو فتاة انقذها عن طريق الخطا
لـيـفـاي اكرمـان🖤⛓️
مـيـكـاسـا اك...
#10
𓂃My Beautiful Imagination⋱by Veronika
خیـالِ شیـرین مـن
⨳ کـاپل: ییـجان
⨳ ژانـر: تاریخی، ماورایی، رومنس، اسمات
⨳ تایپ: 𝖼︎𝗈𝗅︎𝗅︎𝖾𝖼︎𝗍𝗂𝗈𝗇︎/𝖻︎𝗃︎𝗒𝗑︎
⨳ کانال: 𝗎𝗄︎𝗂𝗒𝗈𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒
⨳فایل معرفی شخصیته...
#11
نقابby toska tiiiiiiiii
ژوچنگ گفت:بس کن شوخی خنده رو،یکمی جدی باش!
تا کی میخوای تنها زندگیت رو بگذرونی؟!
۲۴ سالت شده،فکر نکن نمیدونم به خواهر دوستم چی گفتی؟!!!
ژان خنده روی لبانش را جمع کردو به...
#13
𝙙𝙧𝙖𝙬𝙞𝙣𝙜 𝙗𝙤𝙖𝙧𝙙:𝑎𝑡𝑡𝑎...by Exo_L_D.o
ℎ𝑒 𝑤𝑎𝑠 𝑗𝑢𝑠𝑡 𝑎 𝑘𝑖𝑑 𝑤ℎ𝑜 𝑙𝑜𝑣𝑒𝑑 𝑡𝑜 𝑑𝑟𝑎𝑤
كان يقف في منتصف الطريق في المطر ممسكاً مظلته الصغيره
بينما يتكلم معه رجل مخيف ويخبره
بلطف هل له ان يشاركه...
#14
دیوانگیby rozalin.sab
بعد از اون بود که چیزی رو به خاطر نمی آورد تنها وقتی به خودش اومده بود ک دورو برش پر از خرد شیشه شده بود
نمیدونست چه اتفاقی افتاده و کی اون گلدون آبی وسط میز جلو مبل فر...
#16
loyal | AOTby Sarah Snow
عائلة الاكرمان، محاربون شجعان بقدرات تتعدى البشر الطبيعيين... محاربون كرسوا أنفسهم منذ الولادة لحماية العائلة المالكة. ماذا يحصل حين يرتبط أحد افرادها بالشخص الخطأ؟
&quo...
#17
رحلة استعادة الذاكرهby بـيـان |•| BAYAN
مؤلم مؤلم مؤلم رأسي سينفجر ماذا حدث يالهي ملابسي مليئه بالدماء اين انا
#18
خرگوشک بوگاby soren
تیکه ای از داستان:
اروم در دستشویی رو باز کردم و سرکی به بیرون کشیدم با ندیدن ییبو پریدم بیرون و درو بستم همینکه درو بستم نگاهی به سمت راستم کردم که ییبو دست به سینه با...
Completed
#19
Wina kisha batwanaka by Exo-l-kai oppa
واز لە ھیواکانت مەھێنە جان کوک من یارمەتیت ئەدەم وە ھەموو کات لەگەڵت ئەبم
مەھێڵە نەخۆشیەکەت بەسەرت زاڵ بێ ھیوات لەدەست مەدە
#20
كلورِيس.by أُولِيـندر | oleander
أغلقتُ الكتابَ الذّي فهمتُ لهجته القديمة بالكاد، وطالعتُ الأطلال حولي، أحاول تقديس اللّحظة.
تجرّعتُ مزيجًا غريبًا من الفخر والمرارة، أحببتُ سخرية القدر هذه.
فهو قد صار م...