*name:scary love*
*genre:romance,mpregیبار دیگه به اون چکر لعنتی نگاه کرد
فقط چیزی که میدید
علامت *مثبت* بود
ینی چی اون حامله بود تو این سن اونم یه بچه ی نامشروع
ناخواسته اون شب اومد جلویه چشاش
*فلش بک*
همونطور که دستش تو جیباش بود
سعی داشت لرزش پاشو کنترل کنه
"لعنتی چرا اینقد سرده"
از اول میدونست پوشیدن یه سوییشرت نازک اشتباهه محضه
ولی اون برای کول بودن هرکاری میکرد
تا تو اون محله حداقل ینفر به اسم *سگ* صداش نکنه
صدای قدمایه کسی تو گوشش بود
نمیدونست آشناست یا نه
ولی مطمئن بود هرچی هست خیلی باید خطرناک باشه
ته دلش لرزید
سعی کرد به طور نامحسوسی قدماشو سریعتر کنه
خیلی سعی داشت لرزش پاشو کنترل کنه ولی نتونست
اون قدم هاشو سریعتر کرده بود
کس که تن به تن باهاش راه میومد هم
سریعتر حرکت کرد
بلخره اون فرد تونست
کیونگسو رو بگیره
بازو هاشو محکم چسبیده بود
و با صدای خش دار و بمی گفت
"چرا سعی داشتی فرار کنی"
صداش برای کیونگسو خیلی آشنا بود
*خیلیییی* آشنا
ولی٠ از طرفی نمیتونست تشخیص بده
تا اومد ری اکشنی نشون بده...
دستمالی جلویه دهنش گرفته شد و کم کم چشاش گرم شد
***
وقتی به خودش اومد
داخل یه اتاق به تخت بسته شده بود*ادامه داره*
#kaisoo
#mishel
YOU ARE READING
scary love
Fanfictionدو کیونگسو پسری آرومی که تو اون محله ی خفناک همه به اسم سگ میشناختنش یه شب تو هوای بارونی داشت تو اون کوچه قدم میزد تا اینکه صدای پا شنید چی میشید اگه اون شب توسط یه خلافکار ترسناک حامله بشه؟؟ #kaisoo #mperg