Scary Love

96 18 4
                                    



یبار دیگه به اون چکر لعنتی نگاه کرد
فقط چیزی که میدید
علامت *مثبت* بود
ینی چی اون حامله بود تو این سن اونم یه بچه ی نامشروع
ناخواسته اون شب اومد جلویه چشاش
*فلش بک*
همونطور که دستش تو جیباش بود
سعی داشت لرزش پاشو کنترل کنه
"لعنتی چرا اینقد سرده"
از اول میدونست پوشیدن یه سوییشرت نازک اشتباهه محضه
ولی اون برای کول بودن هرکاری می‌کرد
تا تو اون محله حداقل ینفر به اسم *سگ* صداش نکنه
صدای قدمایه کسی تو گوشش بود
نمی‌دونست آشناست یا نه
ولی مطمئن بود هرچی هست خیلی باید خطرناک باشه
ته دلش لرزید
سعی کرد به طور نامحسوسی قدماشو سریعتر کنه
خیلی سعی داشت لرزش پاشو کنترل کنه ولی نتونست
اون قدم هاشو سریعتر کرده بود
کس که تن به تن باهاش راه میومد هم
سریعتر حرکت کرد
بلخره اون فرد تونست
کیونگسو رو بگیره
بازو هاشو محکم چسبیده بود
و با صدای خش دار و بمی گفت
"چرا سعی داشتی فرار کنی"
صداش برای کیونگسو خیلی آشنا بود
*خیلیییی* آشنا
ولی٠ از طرفی نمیتونست تشخیص بده
تا اومد ری اکشنی نشون بده…
دستمالی جلویه دهنش گرفته شد و کم کم چشاش گرم شد
***
وقتی به خودش اومد
داخل یه اتاق به تخت بسته شده بود

*ادامه داره*

Yayımlanan bölümlerin sonuna geldiniz.

⏰ Son güncelleme: Jan 09, 2021 ⏰

Yeni bölümlerden haberdar olmak için bu hikayeyi Kütüphanenize ekleyin!

scary love Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin