smile on his face

87 19 12
                                    

ممنونم که نوشتمو انتخاب کردید و امیدوارم باب میلتون باشه و از خوندنش نهایت لذتو ببرید.💜
متن هایی که فونتش کمی درشت تره لیریک آهنگه.
  @kpopLyrics










SMILE ON HIS FACE

تو سرمای استخوان سوز اون بیرون در حالی که دست از زندگی کردن کشیده بود،ریه های دردناکشو از هوای تازه و سرد پر میکرد و منتظرش ایستاده بود.
اون بالاخره میرسید.
باید میومد.
پس منتظرش میموند.
ساعات زیادی از سر پا بودنش گذشته بود.اما اون آدم درست به موقع و همونطور که ازش انتظار میرفت بالای پشت بوم خونه ی شیش طبقه ی قدیمی که ترک های کهنه ای به تن داشت ایستاده بود و نفس نفس میزد.
لبخند کمرنگ و بی جونی به پریشونیش زد.
اون ترسیده بود.این موضوعو دوست داشت.
پسر برنزه طی روزهای طولانی هر چقدر تلاش میکرد بهش بی تفاوتی کنه و با دیگران بپلکه،
با این حال خبر داشت آخرش هر دو به این نقطه تعلق خواهند داشت...
نقطه ای توی زندگی کوچیکشون که جدا شدنی نیست!
کیونگسو پوزخند کوچیکی به لب های بی حالتش داد.

کیونگسو:خوش میگذره بهت!؟با جدیدا میپری!؟اصلا منو میبینی!؟

جونگین نفس عمیق و لرزونشو به صورت ابرهای کوچیک توی هوا فوت کرد.
نگاهش سمت لباس سفید و گشادی که توی بدن لاغرش میرقصید کشیده شد.اون درست شبیه فرشته ها میدرخشید و قصد پرواز کرده بود.
جونگین از فرشته ها میترسید!
پاهای عضله ایشو حرکت و قدم پر احتیاطی به سمتش برداشت.

" تو همونی هستی که ردم کرد و رفت با یکی دیگه...اصلا منو یادت میاد!؟ "

جونگین:بیا پایین کیونگسو...داری منو میترسونی!

نگاه پسر قد کوتاه به قدم های شمرده شدش کشیده شد.پوزخند گوشه ی لبش محو و سردی اطرافشو پر کرد.
باد موهاشو بهم ریخت.چشماش سرد بودن.
پلک هاش چند ثانیه روی هم فشرده و بعد از باز شدنشون مردمک های لرزونش به جلوی پاهاش خیره شدن.
تنها یک قدم تا پایان کافی بود.
اما لعنت که قلب کوچیکش هر لحظه برای شنیدن صدای گرفته و خشدارش بی قراری میکرد.
با بغض توی گلوش،با اون لحن بی سابقه ازش شکایت کرد.

کیونگسو:بعضیا جای منو گرفتن...هم تو بغل تو...هم بغل دیگران.

شنیدن اعتراض بچگانش نسبت به نزدیکی بیش از اندازه به پارتنر جدیدش باعث شد با کلافگی چشم های پف کردشو روی هم فشار بده.
پسر حسود جلوش هنوز با خودش رو راست نشده بود.چطور میتونست بهش بفهمونه فقط اون نیست که شکنجه میبینه!؟
جونگین داشت عذاب میکشید.
کف دست عرق کردش قلبشو نشونه گرفتن.بار دیگه با صدای رسا علنی به معشوق بودنش اعتراف کرد.
البته با یکم تفاوت!

جونگین:جای تو از اولم اینجا بود...فقط همین جا...نه بغل اون آدم.اینو خودتم میدونی!

پوزخند دوباره به لب های حجیمش برگشت.پوزخندی که با خیسی های اضافه و گرم روی صورتش تضاد عجیبی داشت.پوزخند کوفتی که جونگین جواب دقیقشو نمیدونست و معناشو باید از دیکشنری ناخوانای وجود اون پیدا میکرد.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Mar 08, 2021 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

SMILE ON HIS FACEWhere stories live. Discover now