part1

13 2 0
                                    

میری ولی کِسی نمیدونه چرا میری
واسه چی دل میکَنی چرا بِگا میری
من جایی نمیرم همینجام
یه پسرِ کچل و یه امیدِ بیجا...
همه اونو میبینن که ازونور خیابون با شونه ی افتاده و سری کج و چشمای خیس زیر بارون از وسط ماشین ها میگذره،میگیم عجب ادم خسته و داغونی
اصن میخام برم جهنم!ناموسا به توچه!
کسی پرسیده کی به این روز انداختت؟!نه
لال نباش پرو باش،پیاده نباش سوار باش،شغال باش با هوار باش شیر بشو نعره بزن
گرگ بشو بَره بزن هرچی هستی باش
ولی انسان نباش... اصراف نباش...انکار نباش
میتونی تصور کنی؟صدای جیغ هامو؟وقتی دستهام بستس؟نه نمیتونی،انقدر که غرق تو حشری چشمات مات شدن،نمیتونم اون پسر بچه ی مات غم رو ببینم،محکم فشار میدی انگار پلاستیکم،قضاوتم نکن،دستم رو بگیر تا باهم تا ته دره فرو بریم،احساس اینکه نرم شدم،سخت شدی و با هر فشار به ترک های روی پوستم افزوده میشه تا جایی که بلخره...مایه نرم و سفید و وجودت روح پاک من رو به کثیفیه اون چهره ی تو کابوس هام میکنه،من با هر هل بیشتر تو دره فرو میرم تا جایی که وجودم از زیر پوستم بیرون بریزه.
قضاوت چه راحته...
شیفت امشبم تمومه جیمز،پا میشم تا شلوار چرمم رو پام کنم و یه نیم نگاه به مرد خسته افتاده رو تخت میکنم،نیش خندی میزنم و با چشمک میخام ازش رد بشم که پاشو جلو پام دراز میکنه و مانع رفتنم میشه،خم میشم و یک دستم رو دقیقا کنار سر خستش تکیه گاه قرار میدم،انگار که یه موجود چندش روبرومه زل میزنم تو چشاش،گردنبند صلیبم روی سینه ی لختش خنکی میکنه که حس خوشایندی براش داره،اون به چشمام بعد به پرستو ها روی سینه برهنم نگاه میکنه و میخاد دستشو رو پهلوهام بزاره که با خنده سرمو تکون میدم و با انگشت دستشو رد میکنم،همینطور که برق چشمام گرفتتش خم میشم و درگوشش زمزمه میکنم،ببین کی برگشته!ببین چی ساختم!!
بلند میشم و میخام بیرون برم که بهم میگه جنده
برمیگردم و برخلاف چهره ی خندون گذشتم با چهره خالی و پوچ ؛به رفیقت بگو،من یه هیولا ساختم؛
دوبرابر پول مقرر از جیبش کِش میرم و با لی لی از رو پاهاش میپرم و درو باز میزارم تا همه اون تن لَش الوده به کام رو ببینن،این کاریه ک میکنم،روح ادمارو ازار میدم در حالی که به جسمشون یه دستی میکشم،
دخترا میچرخن،دخترا میچرخن
تو کاباره دور میله ی سرد
بوی ویسکی و عرق
تو هم وول میخورن
چندش اوره
جلو میز جیمز وایمیستم و نصف پول رو جلوش پرت میکنم و ی لیوان ویسکی برای خودم ور میدارم
یه نگاه به من میکنه میگ پس بقیش؟
پرو!
مردک دیک دراز فک کردی پولی که با عشوه اضافه در اوردم رو میدم تا باهاش دوتا جنده ی دیگه رو فاک بدی!!
البته اینارو نگفتم چون در حال لذت بردن از ویسکی تو لیوان بودم در حالی که جیمز غر میزد و من با گرفتن گردنبندم با اهنگ میرقصیدم
تا سال پیش یه بدبخت کارتونی که مواد میزد بودم اما حالا ببین!شدم باقلوا،دخترا پشت سرم پچ پچ میکنن پسرا لبو لوچه اویزون میکنن،اوففف کرکسای پسر پولدار...در حالی که با یه شلوار چرم براق روی سن با اهنگ without me میرقصم به این فکر میکنم که... مرد شب...مستر استایلز😏
××××××××××××. .××××××××××××
شب بخیر گایز
این اولین پارت
نظر و ووت فراموش نشه
بازم دمتون گرم⁦❤️⁩ ال د لاوو ازین حرفا...

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Mar 17, 2021 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

In GameWhere stories live. Discover now