01

79 15 6
                                    


Fic name: lost control

COUPLE:kookv

GENER:crime,clice of life

WRITE: yani

***

«اگر مجبور نبودم،نه تنها باز برنمی گشتم حتی دیگه به تو فکر هم نمیکردم»

***

«29 july 2022»

"پارت اول"

آرام وارد خانه شد، با احتیاط در تاریکی قدم میزد، صدای بناگه سرفه های خشک و پی در پی برادرش اورا ترساند، دوان دوان رفت و کنارش نشست و دستش را پشت کمر او گذاشت و بی مقدمه لب زد:«بیا بریم دکتر»

تهگین سرش را به نشانه مخالفت تکان داد، تهیونگ آرام موهای اش را نوازش میکرد:«به مامان میگم تورو ببره»

«نه نگو ... لطفا» وسط سرفه هایش گفت

تهیونگ بار دیگر نگاه سر وضع بردارد کوچک ترش کرد،لبانش سفید و صورت اش زرد شده بود همچون کسی که جان آخرش را میدهد، تهیونگ با بی رحمی از روی عصبانیت لب زد:« پس صدای سرفه هات رو خفه کن تا بخوابم»

تهگین لبخندی به حرف برادرش زد ، و از اتاق خارج و به سمت حیاط قدم برداشت ،تهیونگ می‌دانست که او ناراحت نشده ولی از آنجایی که حس بدی از حرف اخرش داشت به دنبال او رفت.
سایه نزدیک پسر را دید و آرام لب زد:«میخوام در مورد یه موضوعی باهات صحبت کنم»
تهیونگ به دوشادوش او قدم میزد،هر دو از خانه خارج شدند. تهگین جوابی نگرفت ولی از او پرسید:« چطور شد که تو گی شدی؟»

تهیونگ با تعجب پرسید:«کی میگه من گی ام؟»

تهگین ایستاد و به او نگاه کرد:« روزایی که جانگکوک می اومد...»
تهیونگ حرف اش را برید:« اون حالا بچگی بود!»

تهگین لبخند پیروز مندانه زد:«پس حدث ام درست بود»
«حوصله بحث در مورد اون احمق رو ندارم»

تهگین باز به قدم زدن ادامه داد ،تهیونگ نیز همراه اش کرد:« چطور شد که با جانگکوک رفتی تو رابطه !»

تهیونگ آهی کشید :« گفتم که بچگی...»

تهگین اینبار وسط حرف او پرید:« جوری میگی، بچگی کردم، وقتی طوری لباس می پوشیدی که اون میخواست ،طوری غذا می‌خوری که اون میخواست و طوری رفتار میکردی که اون میخواست همیشه آدمی بودی که اون میخواست!» پسر یک نفس گفت!

تهیونگ خنده ای از دوران آن موقعش کرد:« حتی راه رفتنم هم طوری بود که اون میخواست... با تمام اینا یه کاری کردم که اون نمی‌خواست و همه چی تموم شد»

𝐥𝐨𝐬𝐭 𝐜𝐨𝐧𝐭𝐫𝐨𝐥, KookvWhere stories live. Discover now