خندش رو قورت داد و همونطور که داشت زیر چشمی به حرکات ظریف پسر بلوند نگاه میکرد به دیوار تکیه داد
پسر با ظرافت تن خوش فرمش رو میچرخوند و حرکات ظریف اما محکم و تمیزی میساخت و قلب چانگبین رو ذوب میکرد.
افتخار چشم هاش رو پر کرده بود و نمیتونست لبخند زیبای روی لبش رو از بین ببره.
فلیکس راه سختی اومده بود تا جز بهترین دنسر ها بشه و تونسته بود.هر حرکتش روح و جسم بیننده رو نوازش بده.
با تموم شدن اهنگ فلیکس روی زانو هاش فرود اومد و نفسش رو ازاد کرد تا خستگی رقص چند دقیقه ایش از تنش بیرون بره و نفسی تازه کنه.
سرش رو بالا اورد وبا چشم های تیله ای که از ذوق برق میزد به پسر مشکی پوش که به دیوار تکیه داده بود نگاه کرد:میخاستم قبل از تایید نهایی مینهو هیونگ ببینیش.خوب بود بینی؟
از روی زمین جهشی کرد و به سمت چانگبین قدم برداشت.شیفتگی توی نگاه چانگبین رو میدید ولی چرا که نه.فلیکس دوست داشت از زبون دوست پسرش بشنوه که زیباست.فریبنده و محسور کنندس و رقصش نفس گیره.از نگاه سراسر پرستش دوست پسرش لذت میبرد ولی ترجیح میداد کلمات رو از بین لب هاش بشنوه.
دست های کوچیکش رو روی شونه چانگبین گذاشت و به ارومی دور گردن پسر کمی کوتاه تر حلقه کرد.
:نمیخوای بهم بگی خوبم چانگبین هیونگ؟
لب هاش رو اویزون کرد و با نگاه مظلومش به چانگبین خیره موند بلکه نگاهش سکوت مرد رو بشکنه و جواب بده.
چانگبین اهی کشید و کمر باریک پسر رو بین انگشت های قویش گرفت و جلو تر کشیدش تا لگن هاشون بهم بچسبه و عطر لیکس رو دم زد.
:چرا وقتی خودت میدونی چقدر موقع رقص زیبا و فریبنده ای بگم؟
:چون دوست دارم بشنومشون؟
:دوسداری بپرستمت انجل؟
با اشاره صریح چانگبین کمی سرخ شد و گوشت لبش رو از داخل گاز گرفت.درست بود دوست داشت ضعف دوستپسرش رو برای داشتنش مقابلش ببینه .
قبل ازین که بخواد حرفی در جوابش بده لب های چانگبین لب هاشو بین خودشون گرفت و اروم ولی عمیق بوسیدش.
کمی دور شد و پیشونیش رو به پیشونی پسر بلوند تکیه داد:حرکاتت.خودت.رقصت.همشون پرستیدنی و زیباست.
با هر کلمه بوسه ای به روی کک مک های روی صورتش میزد و سرخ شدن لیکس رو بیشتر از قبل حس میکرد
:دوست دارمپایان