3

14 5 0
                                    

"عصر همون روز، چت بین یونگی و هوسوک"

_یونگی: هوسوک یه بازی جدید پیدا کردم که از سر کار بگرشتی میتونیم بزنیم تو کارش!

+هوسوک: امنه؟

_اههه البته که هست!
_هوسوک من قول میدم که هیچ اتفاقی نمی‌افته!
_مطمئن باش دولت داره تمام سعیشو برای پیدا کردن اون گمشده ها انجام میده.

+باااشه باشه!
+اسمش چیه؟

Outcast_

(معنیش میشه: رانده شده)

+اسمش اینه؟رانده شده ؟ یه توضیحی درباره بازیش میدی؟

_ داستانش درباره یه پسریه که احساس میکنه تو جامعه اونجور که باید دوسش ندارن و بهش عشق نمی ورزن !
_و یه جورایی دچار یه ضربه عمیق احساسی میشه، پس دنیای جدیدی ساخته و با پاک کردن خاطرات افراد و آسیب های روحی به اون ها آسیب میزنه!
_عااام...یه روش تخلیه احساسی؟
_و فک کنم...
_ما اونی هستیم که قراره نجاتش بدیم یا همچین چیزی؟

+به نظر باحال میاد
+لینکشو بفرست برام...وقتی رسیدم خونه ،میرم تو کارش

------------------------------

"شب همون روز، یونگی درحال تکست دادن به هوسوک"

_یونگی: هنوز نرفتی خونه؟

+ هوسوک: نه...هنوز کار دارم...یکی از خانواده ها دیر کرده و وقتی باهاش حرف زدم انگار که سر کارش مجبور شده بمونه و واقعا نمیشه بچه ها رو با بی خیالی ول کرد.

+احتمالا تا دیروقت نمیتونم برم خونه...ببخشید :)

_پس امشب بازی بی بازی؟

+متاسفانه، آره

_اه لعنت بش...واقعا امشب میخواستم اون بازی ک گفته بودمو شروع کنم.

+خب برا چی بازی نمیکنی؟

_میخواستم با تو بازی کنم.

+واو...چه کیوت

_خفه شو

+فقط برام تعریف کن بازی چطوری میگذره...بهم تکست بده...منم بهت ری اکشن لایوم رو نشون میدم، حله؟

_اوکی اوکی...دارم بازش میکنم

+فضای بازیش چه طوریه؟ 

_درکل  یه ترکیب از مشکی و قرمز... دقیقا مث هر بازی ترسناک دیگه ای!

+زود باش بازش کن...فک کنم من بیشتر ذوق دارم!

BTS OUTCAST (persian translated)Where stories live. Discover now