-SAO-

936 182 98
                                    

با چهره ی مچاله شده و نفس های شماره افتاده ای که بخاطر درد پاش بود روی زمین نشست و سرش رو به ستون پشت سرش تکیه داد.

_ لعنتی. از صبحه داره تیر می کشه یه بند

دستش رو مشت می کنه و پشت پاش جایی که یه رگ لعنتی باعث می شد از  توی لگن تا کف پاش درد کنه رو فشار میده.

+ ویشکا داریم. بیارم بمالی ؟ بعدش باید با سشوار باد گرم بزنیم بهش و ببندیش. حداقل از دردش کم میشه.

پسر کوچیکتر این رو میگه و تندی سمت آشپزخونه میره.

+ جا پمادهای رو عوض کردی. گفتی کجا گذاشتی؟

_کنار گاز ، کشو دومی

بلند رو به مرد میگه پیداش کردم و از آشپزخونه میاد بیرون.

+ بیا . پاچه شلوارت رو بده بالا بمالم برات.

_ خودم می تونم. تو برو زنگ بزن به سهون. ساعت دوازده شبه هنوز پیداش نشده.

با اومدن اسم سهون ، چهره ی پسر رنگ می گیره و بعدش گونه هاش قرمز میشه.

+ به من چه...خودش میاد دیگه چرا هی بهش گیر بدیم

مرد آهی میکشه و موقع بالا دادن شلوار ورزشیش لب هاش رو روی هم فشار میده.

_هر جا میخواد بره هر غلطی دلش میخواد بکنه. کی جلوش رو گرفته ؟ میگم زنگ بزن بگو یه امشب کوفتی رو زودتر بیاد. باید حرف بزنیم..

همیشه وقتی پاش اذیتش می کرد یا کلا دردی داشت بیش از حد بدخلق و عصبی می شد اونقدر که حتی از حرف زدن با آدم های اطرافش احساس خستگی می کرد.
_با..باشه چان.

عینک گرد دورمشکیش رو  روی بینیش تنظیم میکنه و گوشیش رو از جیبش بیرون میاره.
چانیول ، هیونگ اکیپ چهار نفرشون از ماجرای بین سهون و جونگین خبر نداشت.
چیزی راجع به بحث کوتاه اما جدی دیشب دو تا رفیقش نمی دونست و حالا داشت جونگین رو ناخواسته توی عمل انجام شده قرار می‌داد.
زنگ بزنه به اوه سهون و ازش بخواد زودتر بیاد خونه؟

" کاش هیچوقت دیگه پات رو اینجا نذاری...پسره ی احمق از خودراضی خودبزرگ بین "

با حرص و عصبانیت توی لیست تماس هاش دنبال اسم "احمق رو اعصاب " می گرده و آیکون سبز رنگ "تماس" رو فشار میده.
بوق اول و دوم همزمان میشه با صدای کوبش در چوبی و بزرگ سالن و بعدش ورود مینگی.

+ از صبحه کدوم گوری رفتی دقیقا؟من باید دائم مواظب کارای تو و سهون باشم؟

مرد دستاش رو به شکل تسلیم بالا میره و پلاستیک داروهای توی دستش رو نشون میده.

+رفته بودم داروخونه و از اونجا یه سر رفتم پیش خانوادم چان . انقدر سخت نگیر

پلاستیک داروها رو توی بغل جونگین میندازه و روی مبل میشینه.
به محض نشستن مرد ، بوق های تلفن قطع میشن و صدای بی میل و آروم سهون میاد : چی میخوای؟

Stealing An OMEGA Where stories live. Discover now