" چیی؟!!"با داد جیمین از پشت سرشون از ترس بالا پریدن و سرشون رو برگردوندن
جیمین سریع از روی صندلی بلند شد و سمت در رفت. پس دلیل اینکه مینهو نبود همین بود؟؟"جیمینا!"
با داد پشت سرش ایستاد :
" یونگی شی من باید سریع برم یه جایی زنگ اول نیستم"
و بعد بدون توجه به یونگی دویید و رفت
**
به خونه مینهو رسید و زنگ زد
بعد از یکی دو دقیقه در باز شد و سریع داخل خونه دویید :"مینهووو"
مینهو از پله ها پایین اومد و بهش اشاره کرد که بیاد توی اتاقش
از پله ها بالا رفت و داخل اتاق مینهو رفت
داخل رفت و در رو بست و به مینهو نگاه کرد که روی تختش نشسته بود و توی فکر بود نگاه کرد :" مینهو"
" خودم میدونم خودم میدونم... ریدم!"
" چیکار کردی که اینطوری شد"
" هیچی بابا. توی پیج زیاد درخواست لایو گذاشته بودن بعد من اومدم با فیلتر موز
( فیلتر موز 😂)
اومدم لایو گذاشتم بعد اخرش ک خواستم لایو رو ببندم بجاش فیلتره رو بستم و به گاااا رفتم"مینهو بعد از تموم کردن حرفش هوفی کشید و سرشو به دیوار پشت سرش تکیه داد
" مینهو "
" بله"
" ریدی"
" یه چیز جدید بگو. چان داره میره بیرون. بعدش درس بیا یه فکری کنیم ببینم چ غلطی میتونم بکنم "
" کجا میره؟ "
" ساعت یک یه جا قرار داره. منم چون ریدم فرصت نکردم مثل همیشه فضولی کنم"
جیمین روی مبل اتاق مینهو نشست و بهش نگاه کرد. بیچاره بد ریده بود
یهو مینهو سرشو به شدت بالا اورد و داد زد :
" شتتتتتتت "
جیمین با تعجب بهش نگاه کرد :
" چت شد دوباره؟ "
YOU ARE READING
𝔹𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕃𝕠𝕧𝕖🍷❤️
Vampire~عشق خونین~ جونگ کوک بچه یتیمه ( نه اینکه چون یتیمه مظلوم باشه نه اصلا چون لقبش استاد ریدن به بقیس) و گیر یه خونآشام به اسم کیم تهیونگ میوفته ** ؟ :هر شب... به این صدا گوش کنی که داره التماس میکنه که توش اروم تر بکوبی... اهههه. اه ا-اروم تر... ددی...