■Dancing with your ghost■

1.2K 58 27
                                    

[YOONMIN🖤🥀]
___________________________
پشت پنجره نشسته بود و به برخورد قطرات بارون نگاه میکرد
با انگشتش روی بخار پنجره شکل های متفاوت میکشید
آسمون امشب غمگین بود یا برای اون اینطوری به نظر میرسید..؟
"به چی فکر میکنی یونگیا؟"
به چهره ی خندون عشقش نگاه کرد
"داشتم به عاقبت کسی که دل آسمون رو شکونده فکر میکردم"
گفت و دستشو رو گونه ی عشقش کشید
"همممم شاید به خاطر خوشحالی گریه میکنه مگه نه؟"
مثل همیشه به امیدوار بودن عشقش لبخند زد
"هایش اگر تو نبودی باید چیکار میکردم؟"
بوسه ی ارومی روی گونه ی پسر گذاشت
"گاهی نمیدونم چجوری از خدا تشکر کنم که تورو به من داده موچی"
از روی صندلی بلند شد و سمت اتاقش رفت و جعبه ی موسیقیه قدیمی ای رو بیرون آورد
آهنگ ارومی رو پخش کرد و با قدم های اروم سمت عشقش رفت
دستشو جلو برد تا ازش درخواست رقص کنه
"افتخار میدی شاهزاده؟"
جیمین با خوشحالی سرشو تکون داد و دستشو توی دستای یونگی گذاشت
الان دیگه وسط سالن دست توی دست وایساده بودن
سعی میکردن ریتم هاشون رو هماهنگ کنن
دستاشو دور گردن یونگی حلقه کرد و سرشو به سینش تکیه داد
یونگی با آرامش چونشو روی سر پسر قرار داد و چشماشو بست
دستاشو دور کمر پسر کوچیک تر حلقه کرد و اونو بیشتر به خودش چسبوند
دلش می‌خواست زمان همینجا متوقف بشه تا بتونه هر لحظه رو کنار عشقش سپری کنه
در ارامش...
حس گرما کم کم از دست هاش ناپدید میشد
انگار مثل همیشه اثر مستی داشت از سرش می‌پرید
چشماشو باز کرد و با قدم های اروم سمت آینه رفت
روبروی آینه وایساد و به خودش نگاه کرد
جیمین پشتش ایستاده بود و دستشو روی کتفش حرکت میداد
به شاخه گل خشکیده ی تو گلدون نگاه کرد
"بابونه..مگه نمیگفتی میخوای خونه رو پر بابونه کنی...؟"
از آینه فاصله گرفت و سمت شاخه گل رفت
"این بابونه ها خیلی وقته خشک شدن جیمینی...وقتشه برگردی و یه جدیدشو بهم هدیه بدی.."
لبخند دردناکی زد
"شاید گاهی یادم میره که تو فقط یه روحی پسره خندون من..."
_________________________
کوتاه بود...
ولی اولین تجربم از یونمین بود
برای همین خیلی دوسش دارم
حس میکنم جدیدا وانشات ها و فیکام داره سمت غمگین میره هق
در هر صورت امیدوارم دوسش داشته باشید:)♡

■𝒓𝒂𝒏𝒅𝒐𝒎 𝒔𝒉𝒐𝒕𝒔Where stories live. Discover now