¹ ᴾᵃʳᵗ ¹

409 40 7
                                    

اخ سرم! اوففف درد میکنه:( ها؟! وایسا ببینم من کدوم جهنم دره ایم؟! اینجا دیگع کجاست؟! یا عباس بوعذار اینا چرا لخت پتی ان؟! آخرالزمان شده؟! شایدم شاه برگشته ایران؟! یا نکنه تحریما اثر خودشو گذاشت ملت رد دادن؟! وات د فاک ملت چرا این ریختی شدن؟! از کی تاحالا ایرانیا چش بادومی شدن! یعنی از نوع تکامل یافتن؟!🤔
ماشینا چ باکلاس شدن تا دیروز میخواستی از نقلاب بری تا آزادی باید تو صف پیکان جوانان میموندیا اما الان نگاه حتی اسم اون ماشین تاکسیم نمیدونم یعنی خاک تو سرما خاککک🤦🏻‍♀️
از زمین بلند شدم و چند قدم راه رفتم ک تازه ب عمق فاجعه پی بردم... اینجا اصلا ایران نیستتتتتت😱

*فلش بک 6 ساعت قبل*
تف تف تف يعنی هرچی تفه بیاد تو قیافه ایکبیریت اخع یکی نیست بگع تو که نمیتونی کلاف بازی کنی گوه میخوری میری پشت میز میشینی ک اخرشم بزنی دسته بازی ملتو بشکونی ک الان من مجبور شم پول تعمیرشو بدممممم🖕🏻😤
با دیدن تابلو فروشگاه تعمیرات گیمینگ واردش شدم و از همون لحظه اول سعی کردم بوی گند عرق و ادکلن تلخ پسر جون کناریمو نادیده بگیرم...
اما نمیشههههه ب قران ک نمیشهههه خوب کثافت برو گمشو دوش بگیر اصلا پول آبتو من میدم نمیفهمم دلیل این همه تاکید بر کثیف بود چیع؟! خب عامل نجاست خیر سرت ک حموم نرفتی اما این ادکلن تلخ زدنت چی بود این وسط؟! کمر ب نابودی نسل بشر بستی؟!
خواستم ی چیز کلفت بارش کنم ک صدای ی نفر دیگه نذاشت
مرد:سلام خوش آمدید میتونم کمکتون کنم؟!
-عاه سلام بله
مرد:درخدمتم
دسته بازیمو ک ارمیا اون حیوان انسان نما زد شکونده بودو از تو کیفم درآوردم و گذاشتم رو میز فروشگاه
-راستش دسته بازیمو سگم گرفت شکوند میخوام ببینم قابل تعمیره؟!
مرد: باید بازش کنم ببینم برد توش سالم مونده یا نه
-خب چقدر طول میکشه؟!
مرد:امروز فروشگاه خیلی شلوغه از قبلم چنتا سفارش دارم احتمالا تا پس فردا اوکیش میکنم. فقط لطفا شمارتونو بنویسید ک من هروقت بازش کردم اگع قابل تعمیر نبود بهتون خبر بدم
-باشه ی کاغذ بدید لطفا
شمارمو ک دادم از فروشگاه بیرون رفتم ک تازه فهمیدم هوای پاک چقدر خوش بوعه!
اههههه یعنی تا دو روز گیم زدن پر... اوففف اینم شانس مایه
با حرص سنگ جلوی پامو شوت میکردم ک یهو خورد ب ی چیزی و برگشت صاف رفت تو پیشونیم
-اییییییی خدااااا درد میکنهههههه فاااک این چ شانس تخمه اییه من دارم اخعععع؟! حضرت عباسی راستشو بگو ازم خیلی عقده داری ک داری اینجوری تلافی میکنی؟! اخع مسلمون حداقل امون بده بفهمم چی به چی شد بعد شروع کن از چپو راست سرویس کردنمممممم
حرصی رو زمین نشستم و سرمو تو ی دستم گرفتم
بچه:مامانی چیلا اون دخمله مثل عگب مونده هاش؟!
زن:هیسسس پسرم نباید ب اونایی ک عقب موندن تو روشون همچین حرفی بزنی ناراحت میشن
بچه:چش مامانی
اون مادرو پسر چند دقیقه ای بود ک رفته بودن ولی من همچنان با پلکی ک از شک میپرید رو زمین نشسته بودم و ب سرنوشت گوهم فک میکردم... اصلا چیشد ک ب اینجا کشیده شدم؟! دیگه دارم جدی جدی ب اون قضیه مشکل خدا با خودم ایمان میارم.
عصبی رفتم سمت اون چیزی ک باعث شد سنگ برگرده و بخوره تو سرم ک در کمال تعجب ی دفترچه قدیمی طور پیدا کردم!
خم شدم برداشتمش و از اونجایی ک عاری از هرگونه شعوری تو اموال شخصی مردم سرک میکشم در اون دفترچه رو باز کردم.
ی عکس از دوتا پسر جذاب ک معلوم بود چینی یا کره ای رو صفحه اولش چاپ شده بود
-لعنتی معلوم نیست دفترچه ست یا کمیک😒 اخع عکس چاپ کردنتون اینجا دیگع چی بود؟! خواستین بگین مثلا خیلی شاخین؟!
چند صفحه پشت هم ورق زدمش تا ببینم اصلا چی به چیه که متوجه شدم این ی دست نوشته از ی فیک با ژانر بی ال و فول اسماتهههههه
-شتتت عجب گاوی بود نویسندش ک همچین فیکیو اینجا ول کردععع. حالا همچینم عیب نداره فعلا ک بیکارم میتونم بخونمش حداقل از بی حوصلگی درمیام😌
سمت خیابون رفتم و اولین تاکسی ک دیدم واسش دست بلند کردمو 10 مین بعد جلوی خونمون پیاده شدم.
خوب الان ک فک میکنم میبینم من هنوز خودمو معرفی نکردم =/
من ا.ت (اسم تو) هستم و سه ماه دیگه 18 سالم میشع. تهران زندگی میکنم و ی سینگل در به درم ک بطور رقت انگیزی دنبال رل زدنه ولی سگم تو نزدیکیم پر نمیزنع😐😞
با کلید درو باز کردم و مستقیم رفتم تو اتاقم هودیمو درآوردم و ی تیشرت مشکی بجاش پوشیدم و از تو کیفم اون دفترچه رو درآوردم رو تخت مشغول خوندن شدم...
2 ساعت بعد ب آخراش رسیدم عجیب خوابم گرفت ولی با هر زوری ک بود خودمو بیدار نگهداشتم تا اون فیکو تموم کنم چون ب شدت آدم تنبلی هستم و اگع چیزیو نصفه ول کنم دیگع سراغش نمیرم{این فرد خود ادمین میباشد:)}
فیک ک تموم شد نفس راحتی کشیدم و با خیال راحت تو دنیای بی‌خبری فرو رفتم غافل از اینکه چه آینده ای در انتظارمه!

*زمان حال*
- گااااد اینجا چخبرهههه یکی ب من بگه من اینجا دقیقا چه گوهی میخورم؟! یعنی منو دزدین؟! اما کی؟! ممکنه ی گروه مافیایی باشن؟!
(گایز صدای تو سرمونو با این ° علامت نشون میدم )
°اها حالا نکه خیلی آدم مهمی هستی ک بخوان بدزدنت
-چرا نیستم؟! مگه من چی از ی آدم مهم کم دارم؟!
°ی مغز کم داری:) البته اینکه قیافم نداری بی تاثیر نیست
-هاه؟! کیو میگی؟! منو؟! من؟! مدل جذاب تهرانو؟!
°بیا پایین باو حالا چون بعد چهار ساعتو نیم گریم کردن اونم تو آرایشگاه سوسن خانم دوتا عکس ازت گرفتن ک نشدی مدل! ی جور مدل مدل میکنه یکی ندونه فک میکنه ویکتوریاسکرت ازش بطور ویژه درخواست همکاری کرده😒
- فقط دو دیقه نرینی بهم راضیم ازت😐🌹
°راضی بودنت ب تخمه های آفتاب گردانم
-حالا دو دیقه تخمه هاتو ول کن یکم ب خودت فشار بیار ببین کدوم قبرستون دره ایم و دقیقا باید چ گلی ب سر کنیم؟!
°خب اول بب...
قبل تموم کردن زر زدنش صدای ی وسیله عجیب غریب اومد ک ب شخصه پشمام ریخت سرش
°احمق اون وسیله عجیب غریبی ک میگی گوشیه😕
-آااا خب حالا همون
گوشیو از تو کیفی ک همراهم بود درآوردم و جواب دادم ک تازه یادم اومد من زبون اینارو بلد نیستمممممم

𝐓𝐡𝐚𝐭 𝐝𝐚𝐦𝐧 𝐧𝐨𝐭𝐞𝐛𝐨𝐨𝐤Where stories live. Discover now