𝖨𝖯𝖨𝖭𝖳𝖳𝖥𝖸 -𝖢𝗁𝖺𝗇𝖧𝗈

441 76 35
                                    

"هیونگ، پس یادت نره که دوست‌پسرم قراره بیاد اینجا. باشه؟ وقتی برسه من احتمالاً سرِ کلاسم، پس در رو براش باز کن و بهش بگو اتاقم کجاست."

این چیزی بود که جیسونگ قبل از رفتن به کلاس بعد‌ از ظهرش گفت.
مینهو بهش جواب مثبت داد. چه مشکلی می‌تونست با راه دادن دوست‌پسر دوستش داشته باشه؟

از روزی که اون شروع به حرف زدن راجع به فلیکس کرد، مینهو همیشه می‌خواست اون رو ملاقات کنه و چون حالا با جیسونگ هم‌اتاقی بود، نیاز نبود تا دوستش نگران این باشه که مینهو چه فکری راجع به راه دادن یک پسر به اتاقشون می‌کنه.

برای همه چیز برنامه‌ریزی کرده بود. قصد داشت به فلیکس خوش‌آمد بگه، براش توضیح بده که قرار نیست حریم خصوصیشون رو بهم بزنه، یک صحبت کوچک باهاش داشته باشه و بعد به کتابخونه بره تا کمی مطالعه کنه و به اون دو نفر اجازه بده تا با هم وقت بگذرونن و هر کوفتی که می‌خواستن رو در آرامش انجام بدن.

پس وقتی صدای در رو شنید، فکر نمی‌کرد کسی غیر از فلیکس باشه.
مشخصاتی که جیسونگ بهش گفته بود رو به یاد می‌آورد.
«پسر استرالیایی بلوند با کک‌‌ و مک»
موقعی که در رو باز کرد، سرش رو بیرون برد و پسری بلوند با کک‌ و مک‌های نه چندان واضح رو دید.

"سلام." پسر بلوند بلافاصله گفت.
عالیه! این باید فلیکس باشه.
برای چند ثانیه بهش خیره شد، درحالی که جمله‌ای درون ذهنش حک می‌شد.
'چه هات.'
لایک به بهترین دوستش برای پیدا کردن چنین پسر جذابی.

"سلام، بیا داخل." مینهو کنار رفت تا به فلیکس راه بده: "کلاس جیسونگ نزدیک نیم ساعت دیگه تموم می‌شه پس تا اون موقع فقط ما دوتاییم."

"ببخشید؟ چی گفتی؟" فلیکس اخم ریزی کرد و مینهو متوجه شد که ببخشید رو به انگلیسی و با یک لهجه خاص بیان کرد. این حتما فلیکسه.

"گفتم بیا داخل، چرا اونجا وایسادی؟" درحالی که چشم‌هاش رو می‌چرخوند تکرار کرد و با گرفتن دست فلیکس اون رو داخل خونه کشید: "همون‌طور که گفتم، قراره یکم اینجا با هم بمونیم، کاندوم‌ها هم توی سبد بالای یخچالن."

"چرا فکر می‌کنی من...داری درباره چی حرف می‌زنی؟" کاملا گیج به نظر می‌رسید.

"منظورت چیه که دارم درباره چی حرف می‌زنم؟" حالا مینهو هم گیج شده بود.

"من نیومدم اینجا تا باهات سکس داشته باشم."

"چی...من نه، چی...تو فلیکس نیستی؟"

"فلیکس دیگه کیه؟" پسری که انگار فلیکس نبود، گفت: "من چانم، مسئول خوابگاه.‌ شما و هم‌اتاقیتون توافق نامه رو پر نکردید. می‌تونید آنلاین انجامش بدید یا ازم بخواید تا کپیش رو بهتون بدم، دوشنبه باید تحویلش بدید."

"اوه." مینهو در حالی که خجالت وجودش رو فرا گرفته بود، گفت: "درسته. آه، وقتی جیسونگ برگرده حتما انجامش می‌دیم."

Du hast das Ende der veröffentlichten Teile erreicht.

⏰ Letzte Aktualisierung: Mar 08, 2022 ⏰

Füge diese Geschichte zu deiner Bibliothek hinzu, um über neue Kapitel informiert zu werden!

𝖲𝖪𝖹 𝖮𝗇𝖾𝗌𝗁𝗈𝗍𝗌.Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt