× سلام عمو بک
پسر لبخندی به لحن ذوق زده دختر زد و عینک گردش رو بالاتر برد :
_ سلام سوهایا داروتو خوردی ؟
× بله عمو
دستشو رو سرش کشید و چشماشو ریز کرد :
× آفرین سوهایا
از اتاق خارج شد و وارد راهرو شد . بویی که دیگه بهش عادت کرده بود : بوی الکل و ماده ضد عفونی کننده ...
به سمت اتاق ۱۰۴ رفت و سرشو اول داخل برد و پخی کرد . ته جون و سه هی از جا پریدن و ته جون چشم غره ای رفت :× نشد یه بار مثل آدم بیای تو
بک نیشش رو باز کرد و کامل داخل اتاق شد :
_ آیگو هیونگ من به این مظلومی ! دلت میاد بهم چشم غره بری ؟؟
و بعد لباشو برچید و سرشو کج کرد . ته جون خنده ای کرد :
× کی دلش میاد ؟
بک هم خنده ای کرد و روکرد به سمت سه هی :
_ سه هی نونا نوبت عملت کیه ؟
سه هی بیحال شونه ای بالا انداخت :
× نمیدونم هنوز معلوم نیست باید وضعیتم ثابت بشه .
بک سرشو تکون داد و دستاشو برای خداحافظی بالا برد :
_ بازم میاممم فعلا !
از اتاق خارج شد و خواست جلوتر بره که با دیدن پرستار جونگ چشماش درشت شد و تا خواست سریع برگرده صداشو از پشت شنید :
× بیون بک دیدمت !
بک نفسشو بیرون داد و سرشو پایین انداخت . پرستار بهش رسید :
× بکهیون چرا اصلا به فکر خودت نیستی ؟ متوجه شرایطتت نیستی؟
بک که بازم داشت حرفای تکراری پرستار جونگ رو میشنید فقط آروم معذرت خواهی کرد :
_ متاسفم
× فعالیت و تحرک زیاد برات خوب نیست و ...
با صدا زده شدن پرستار جونگ ، بک زیر زیرکی خنده ای کرد . پرستار هوفی کشید و درحالی که ازش دور میشد تاکید کرد :
× بیون تا پنج دقیقه دیگه تو اتاقتی
بک اداشو دراورد و راه اتاقشو در پیش گرفت . صبح تا شب تنها اونجا بود و حتی نمیذاشتن زیاد از گوشیش استفاده کنه چون واسه قلب لعنتیش ضرر داشت . یه مشکل مادرزادی که بعد از بیست سالگیش داشت خودشو به وضوح نشون میداد و باعث شده بود بک ۳ سال داخل بیمارستان باشه . زمانی که پدرش که تنها کسش بود رو از دست داد انقد حالش بد شد که باعث شد به ccu بره . چندبار هم خواست عمل کنه و پیوند قلب رو انجام بده اما متقاضی برای اهدای قلب نبود و انقدر تعدادشون کم بود که بک ترجیح میداد کسایی که بیشتر بهش احتیاج دارن بگیرنش .
درحال فکر کردن بود که با شنیدن صدایی حواسشو جمع کرد :
YOU ARE READING
A reason to live
Fanfictionژانر : انگست ، رمنس ، چند شاتی کاپل : چانبک ⭕خلاصه : پارک چانیول پسری که هیچ انگیزه ای برای زندگیش نداره بکهیونی رو میبینه که با وجود بیماری قلبیش به همه امید میده . 🔅واسه هرچیزی یه دلیلی هست . همه برای زندگیشون دلیل دارن و دلیل زندگی من تویی بکه...