تخیل انسان همیشه و همهجا همراه اوست و بدون آن، وجود پیشرفت تکنولوژی بشر امری غیرممکن بود. رویای پرواز، سفر به اعماق اقیانوسها، رد کردن مرزها و کشف شگفتیهای دنیا، همه و همه، بخشی از تخیل انسان بود.
افکار و تخیلات ابزاری قدرتمند برای کشف و حتی ساخت جدیدترین پدیدهها هستند و این نعمتی است که خداوند به ما اعطا کرده تا با تفکر و اندیشه پیرامون اطراف خود، زمینۀ آسایش و آرامش زندگی را فراهم کنیم.
تصور کنید، اگر تخیل و خلاقیت وجود نداشت، چه اتفاقی میافتاد؟ هیچ! هیچ اتفاقی نمیافتاد؛ زیرا تمام اتفاقات و تغییرات اطرافمان برگرفته از این نعمت بزرگ است. اگر قرار بر این بود که انسان اندیشه نکند، شما اکنون در حال خواندن این متن نبودید؛ چرا که هیچ انسانی به فکر ثبت دانستهها و اطلاعاتش نبود، تنها در غار خودش مینشست و چگونه زیستن اهمیتی نداشت.
این قدرت فکر و ذهن است که محدود و تمامشدنی نیست. محدودۀ ذهن انسان روزبهروز گسترش مییابد، تا جایی که دست به خلق مخلوقاتی تخیلی میزند. از گذشته تا به امروز، خونآشامها، گرگنماها، جادوگران، پریان دریایی، موجودات فضایی و هزاران هزار موجودات تخیلی دیگر توسط قدرت تخیل بشر ساخته و پرداخته شدهاند.
امروزه کودکان، نوجوانان و جوانان بیشترین علاقهمندی را نسبت به این موجودات نشان میدهند. علت گرایش این گروههای سنی، شور و اشتیاقی است که انسان در این بازۀ سنی برای یادگیری و کشف دنیای پیرامون خود دارد؛ به همین منظور، نویسندگان و فیلمنامهنویسان، زمینۀ رشد تخیل را با نوشتن و تهیه کردن کتابها، فیلمها و سریالهای از قبیل این موجودات فراهم کردهاند.
پیشرفت تکنولوژی و ذهن بشر باعث پیشرفت ذاتی این موجودات شد و بسیاری از تفکرات گذشتگان دربارۀ ماهیت این موجودات تغییر پیدا کرد؛ به عبارتی دیگر، تغییرات دنیای تخیل همسو با تغییرات انسانها ست.
در گذشته، باور بر این بود که خونآشام، انسانی مرده است که از قبر برمیخیزد و به قصد نوشیدن خون به انسانها حمله میکند. خونآشام تنها در هنگام تاریکی شب میتواند از قبر خارج شود و نمیتواند در معرض نور خورشید قرار گیرد. عنبیۀ چشمان خونآشام به رنگ قرمز است و دندانهای نیش بسیار بلندی برای فرو کردن در رگ انسان دارد. خونآشام احساسات ندارد و تنها به رفع عطش خود فکر میکند.
امروزه، خونآشام زنده است، همانند انسان زندگی میکند، جاودانه است؛ مگر آن که توسط شخصی به قتل برسد، در برابر نور خورشید حساسیت نشان نمیدهد، میتواند علاوه بر خون انسان، از خون حیوانات تغذیه کند، عنبیۀ چشمانش تنها هنگامی قرمز میشود که بوی خون به مشامش برسد و توسط آن تحریک به نوشیدن خون شود، همچنین دندانهای نیشش تنها به هنگام نوشیدن خون نشان داده میشوند، و در آخر، دارای احساسات و عواطف هستند.
در رابطه با گرگنماها نیز همچین مسئلهای صدق میکند. گرگنما با نام انگلیسی Lycan، گرگی مشابۀ انسانها ست که به هنگام ماه کامل، به گرگ تبدیل میشود و هیکل بسیار بزرگی دارد.
امروزه نام جدیدی برای گرگنما در نظر گرفته شده که همان گرگینه یا Werewolf است. گرگینه انسانی ست که میتواند به گرگ انساننما تبدیل شود. نسبت به گرگنما یا Lycan جثۀ کوچکتری دارد و تبدیل شدنش به ماه کامل بودن بستگی ندارد.
اینطور به نظر میرسد که سیر پیشرفت این موجود تخیلی همینجا خاتمه مییابد؛ اما با افزایش علاقهمندان، تغییرات بسیاری به وجود آمده و دنیای تخیلی جدیدی با نام امگاورس Omegaverse پا به عرصه گذاشته است.
این دنیای جدید و خلاقانه، ترکیبی از تخیلات و حقیقت است. امگاورس از همان قوانین گرگنما و گرگینه پیروی میکند، با این تفاوت که دیگر گرگی وجود ندارد. انسانها و گرگینهها تا حدی با یکدیگر تشکیل خانواده میدهند تا این که قدرت تبدیل شدن به گرگ تبدیل به یک افسانه میشود.
این کتاب با هدف آشنایی علاقهمندان مطالبی را گرد هم آورده و در اختیار شما قرار میدهد. تمامی حقوق این کتاب به نویسنده تعلق دارد و در صورت تمایل به نشر اطلاعات آن، ذکر منبع ضروری است.
جهان ماریهوپ، مکانی امن برای طرفداران کیپاپ! توهین و اهانت برای یک طرفدار معنا ندارد؛ مگر آن که طرفدار حقیقی نباشد!
همیشه بهاران! خوش آمدید به جهان مختص خودتان!
نویسنده، گردآورنده و ویرایشگر، مارتا هستم. امیدوارم در کنار هم اوقات خوشی را سپری کنیم.
_______🔚[•_•]🔚_______
YOU ARE READING
𝑰𝒅𝒐𝒍𝒔 𝑰𝒏 𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔𝒆 [𝑷𝒆𝒓𝒔𝒊𝒂𝒏]
Fanfiction📢 توجه! دوستداران ژانرهای گرگینه و امگاورس! تا به حال از خودتان پرسیدید که: «اگه این ژانر تخیلی نبود و واقعیت داشت، آیدلها چی بودن؟» جواب درست همین جا ست! کاملاً براساس حقیقت! ⚠️ اخطار! تمامی حقوق این مطالب متعلق به نویسنده و گردآورنده است و تکثیر...