سلام به همههه
خب این اولین متنیه که تو واتپد میزارم یه استوری کوتاهه که طبق احساسایی که خودم داشتم نسبت به اتفاقای زندگیم نوشتم
و امیدوارم شماهم بتونین خورشیدو ماه زندگیتونو تصور کنین موقع خوندن ❤
.
.
.
.
song : if I could fly _ one direction
.
.
.
.
ماه با نقشه ای درسر و صبری تمام شده زمین را به خورشید یا بهتر است بگویم ، معشوقه اش سپرد .
ستاره شناسان خبر خورشید گرفتگی را به مردم رسانده بودند ، گویا دلتنگی ماه از فرسنگ ها دور تر هم حس میشد .روز تمام شد و ماه کم کم جایش را در چرخش عوض میکرد . خورشید در جایش قرار گرفت و به زمین نور و روشنایی بخشید ، ماه هم عاشق گرم و طلایی بودنش شده بود اما مهربانی خورشید آزارش میداد.
خورشید آنقدر مهربان بود که حاضر نمیشد بخاطر ماه دانه اش دقایقی از روشنایی مردم قدرنشناس زمین بگذرد
طاقتش طاق شد ، جلو رفت و گرمای قلبش را در آغوش کشید .
گله کرد : (چه میکنند که حاضری بخاطر آنها از آغوش من دور بمانی ؟ )
خورشید که زمزمه های دلتنگی ماهش به گوشش خورده بود ماه را آرام درآغوش گرفت : (من خورشیدم تو ماه ، من برای روشن کردن و گرم کردن روز ها آفریده شدم و تو برای مهتاب بی مانندت که دل آدمی را در اقیانوس بی کران خوش میکند . ما برای انجام وظیفه هایمان خلق شدیم )
ماه همه ی اینهارا میدانست و نیازی به تکرار حقیقت نبود : (وظایف مانعِ تو و من میشوند)
خورشید به آرامی خندید و قلب ماه از صدای خنده ی خورشیدش گرم شد :(جهان با قاعده و قانون پابرجاست ، تنها قلب و احساس توانایی شکستن همه ی قوانین را دارند )
ماه لبخندی زد و گفت : ( همانند قلب قانون شکن تو و من ، اگر خورشید و ماه میتوانند دچار هم شوند کدام قانون است که به احترام عشق شکسته نشود؟)و در 4:07 دقیقه بامداد 9 فوريه ماه از آغوش رنگ روز هایش به اجبار خورشید قانون مند جدا شد ، و تاریخ طولانی ترین آغوشِ دو معشوق قانون شکن را ثبت کرد .
بی خبر از حسرت تکرار شدن آن 7 دقیقه که در قلب هردویشان پنهان بود .
.
.
.
طولانی ترین مدت کسوف هفت دقیقه بوده❤
YOU ARE READING
Moon & Sun's Love Story
Short Storyوقتی خورشیدو ماه ، روزو شب ، دچار هم میشوند قوانین را به احترام عشق زیر پا میگذارند و درنهایت به سرنوشت همه ی عشاق دچار میشوند . . . . خب سلامم ام یه داستان کوتاهه که دو بخش داره و من توی متنایی که مینویسم از همه بیشتر دوسشون دارم امیدوارم حس...