𓂃 ִֶָ 𓂃 ִֶָ 𓂃فلیکس نگاهی به جیسونگ و دختری که کنارش ایستاده و بهش زل زده بود انداخت، لبهای نرمش رو از هم جدا کرد و گفت:
_ عام من... من خب...جیسونگ نگاهی به چشمهای فلیکس انداخت و رد نگاهش رو دنبال کرد، رسید به مینا، همکلاسی بامزهای که ازش راجع به نوشتهی ادبیای راجب بمباران هیروشیما که توسط "کنزابورو اوئه" نوشته شده بود سوال میکرد، دخترک بامزه مشغول برانداز فلیکس بود.
ناخوداگاه خندید و رو به مینا گفت:
_ مینا، میخوای فردا بقیه ـش رو توضیح بدم؟! الان پدرت منتظرته.مینا با این حرف جیسونگ نگاهش رو از فلیکس گرفت و سری تکون داد، زیر لبی تشکری کرد و با عجله به سمت ماشین پارک شدهی خاکستری رنگ دوید.
جیسونگ بعد از دیدن رفتن مینا با خنده رو به فلیکس برگشت و گفت:
_ خب نگفتی اینجا چیکار میکنی لیکسی؟فلیکس اخمهاش که درهم بود رو از هم باز کرد و گفت:
_ خب راستش، منحوصله ـم سر رفته بود، مادر بزرگت گفت تو الان از مدرسه تعطیل میشی گفتم بیام پیشت! یعنی آدرس هم خودش داد.جیسونگ با تعجب نگاهش کرد و گفت:
_ تو چهجوری انقدر زود کرهای حرف زدن رو یاد گرفتی؟ مگهچند روزه اومدی کره؟فلیکس سرش رو خم کرد و به انگلیسی گفت:
_ جمله اولت رو نفهمیدم!
جیسونگ خندید:_ خیلی خب مهم نیست ولش کن، من میخوام برم هیونگم رو ببینم، باهام میای؟
فلکیس با تعجب و چشمهایی گرد شده گفت:
_هیونگ دیگه چیه؟جیسونگ قدمی برداشت و کوله ـش رو روی شونه ـش مرتب کرد، بی صدا خندید و زمزمه کرد:
_ خب ما برادر بزرگتر از خودمون رو هیونگ صدا میکنیم.فلیکس با تعجب فریاد کشید:
_ تو برادر داری؟چه شکلی ـه؟ قشنگه؟ شبیه توـه؟! مثل تو بامزهست؟جیسونگ در حالی که دست فلیکس رو میکشید تا تندتر قدم برداره گفت:
_ نه، برادر واقعی ـم نیست ولی من قد برادرم دوستش دارم. و خیلی قشنگه لیکسی.فلیکس سرش رو تکون داد و مثل بچه پنگوئنها دنبال جیسونگ راه افتاد.
چیزی نگذشته بود که به ساختمون بزرگ سفید رنگی که نمای شیشهای داشت رسیدند. فلیکس در حالی که کمی کلافه شده بود غر زد:
_ اینجا دیگه کجاست؟جیسونگ زیر لب گفت:
_ کتابخونه ملی سئول! مینهو تاحالا نیاوردت اینجا؟
YOU ARE READING
𝖡𝗈𝗅𝗂𝖽𝖾 {𝖬𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀}
Romanceمگه سنجابا نباید بو بلوط بدن؟ پس تو چرا همیشه بوی شکلات میدی؟ 𝗪𝗶𝘀𝗵𝗶𝗻𝗴 𝗦𝘁𝗮𝗿 𓂃 ִֶָ ֙⋆𝗆𝖺𝗂𝗇 𝖼𝗎𝗈𝗉𝗅𝖾 : 𝖬𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀 ֙⋆𝖲𝗂𝖽𝖾 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗅𝗂𝗑 ֙⋆𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖲𝗅𝗂𝖼𝖾 𝖮𝖿 𝖫𝗂𝖿𝖾, 𝖥𝗅𝗎𝖿𝖿...