این سناریو با توجه ی استایل های این عکسا نوشته شده ^-^
__________
با افتادنش رومبل اخمی کرد و به دو فردی ک بغلش ایستاده بودن خیره شد
نفسشو با حرص بیرون داد و پوزخندی به فرد روبه روش ک سرش تو تبلتش بود زد
-پس اون ولفی ک میگن تویی
پاشو رو پاش انداخت
-خوب نیست مهمونی ک میخای ببینیش رو اینطور طلبکارانه بیاری،ارث پدرتو ک ندزدیدممرد تبلتشو ب فرد بغل دستش داد
+ به اون ژاپنی ها بگو با شرایطشون موافقیم
بعد رفتن مرد سرشو برگردون با دیدن پسری ریز اندامی ک کت چرم پوشیده بود و با اون موهای کوتاه قهویش ادامسشو میجویید
با اخم ب افرادش نگاه کرد
+بهتون گفتم برا من اون سون بردارین بیارین نه این بچه ولگرد خیابونی روبا شنیدن اینطور اخطاب شدنش از رو مبل بلند شد سمت میز رفت دستاشو محکم کوبید رومیز
-اوه سهون خوب گوشاتو باز کن اولن بچه ولگرد خیابونی خودتی من خود سونم دوما من با احترام بهت دعوت نامه دادم تا بیای خونم باهم معامله کنیم ولی عین دلبکارا گرفتی منو بعد شاکی هم هستیسهون از حرصی شدن پسر جلوش خندش گرفته بود
+اوکی بچه چرا جوش میاری حالا معاملت چیه
سون کمنتظر این جمله بود پوزخندی زد میزو دور زد روبه رو سهون وایستاد
-همین الان تصمیم گرفتم معامله رو تبدیل ب یه شرط بندی کنم
سهون ابروشو بالا انداخت
+شرط بندی؟
-اره هرکی تونست زود تر با مافیای ژاپن قرار داد ببنده برنده ست اگ تو بردی من کل جنس دوماه مو بهت میدم قبول ؟سهون پوزخندی زد جنس های سون یکی از بهترین جنس های کره شده بود قبول کردن این معامله زیادم بد نبود
-قبول ولی اگ تو برنده شدی چی؟
سون لبخندی زد سرشو نزدیکگوش سهون برد
+کلت تو میشه برا من اوه سهون
دستشو رو بدن سهون کشید و با همون لبخند از اتاق بیرون رفت
قبل اینک در دفتر سهون ببنده سمتش برگشت
+شیائو لوهان ، بهتره اسم صاحب جدیدت یادت بمونه اوه سهون
و در دفتر بست سهون پوزخندی زد
+منتظرتم بیبی لو#Ryoka
_____
این سناریو عه ک خودم ب شخصه واقعا دوستش دارم پس ووت وکامنت زیاد براش بزارین
YOU ARE READING
Scenario Hunhan
Short Storyاین نوشته ها نه فیک نه وان شات اینا فقط با توجه ب عکسایی ک ازشون میبینم یه سناریو مینویسم و هیچ کدوم ب قبلی ارتباط نداره و در اخر اگ علاقمندی و درخاست ب هر کدوم از سناریو ها زیاد بود تبدیل ب فن فیک یا چند شاتی میکنمش پس نظر و ووت یادتون نره و ب...