my dear addiction

116 17 8
                                    

یانگ جونگین، پسر معصوم صحنه، اگی بانگ، مکنه آن تاپ، کیوت ترین عضو گروه، هیچ کدوم از اینا اسم مناسب براش نبودن. وقتی اونو موقع نفس نفس زدن میدید، موهای تقریبا بی حالتش چسبیده شده بود به پیشونیش، جذابیت وصف نشدنیش باعث می شد هر لحظه بیشتر عاشقش بشه با اینکه اون میدونست، خوب میدونست ای انی کیوتش دنبال هیچ رابطه پایداری نیست ولی تک تک سلولای بدنش اونو میخواست، دیوانه وار قلبش میکوبید و تحت سلطش بودن معنای جدیدی به زندگیش بخشیده بود تا حدی که مزه ی خون لباش بعد گاز گرفته شدن براش جذابیت داشت،کبودی روی بدنش رو نشونه مالکیت خودش به جونگین میدید و عطر تنش کافی بود تا از خود بی خود بشه.
"هیونگ چطور میتونی وقتی با منی به چیزی غیر از من فکر کنی؟" ابروشو بالا داد، با قدرت تا ته ضربه محکمی درونش زد و از حرکت ایستاد. ضربش باعث شد هیونجین ناله بلندی بکنه و خمار به چشماش نگاه کرد.
"من حتی اگرم فکر کنم، فکر توهه. هیونگو بیشتر از این منتظر نذار میدونی با تو کم طاقت میشم‌." گفت و با التماس به جونگین خیره شد. " همونطور که از بیبیم انتظار میرفت." بعد از فشردن محکم باسن هیونجین تا جایی ک قرمزی ناخوناش به سفیدی بزنه اسپنکی رو مهمونش کرد و سوزش پوستش خبر کبودی جدیدی می‌داد و هیونجین از فکرش توی لذت بدون فکر به احساساتش غرق شد...

my dear addiction | hyunin | Straykids | هیونینWhere stories live. Discover now