ددی عسلی پسلی :
از ددی عسلی پسلی به اطبای عزیز
ی خبر خوش:)
:اسبی در باغ پیشی
درت گذاشت؟ درش گذاشتی؟ در حین نصب در ، درون گذاشتن؟نمجون موزی:
من میدونم اصلا بهم الهام شده دختره بهش نود داده
این خط این نشونددی عسلی پسلی:
ممنون ... استاد
بله
نود گرفتممممممممم بعد سالها سن:)اسبی در باغ پیشی:
آیا به گودرت نامجون ایمان نمی آورید؟ددی عسلی پسلی:
جیززنامجوناسبی در باغ پیشی :
معبدت کجاست بیام درگاهت عبادت کنینددی عسلی پسلی :
تو کو-..تو کوچه خونشوناسبی در باغ پیشی:
من که همیشه به اون درگاه در حال عبادتم * لبخند دیوثانهاسبی در باغ پیشی:
اصلا خودش کو..اسبی در باغ پیشی:
خودت کجایی
توهم رفتی بزنی؟
احتمال نامی ... شت نکنه داره بهم خیانت میکنه؟😔اسبی در باغ پیشی:
عشق تو دروغ بود دیگه نه دیگه من نه تو دیگه
میخوام عشقتو فراموش کنم
حشریتتو خاموش کنم
حواسم به ممه هات میرن
برامدگیکونت میرن
عشقمو به بازی گرفتی
کصکش منو اشتباهی گرفتی***
با اینکه خیلی دیره ولی سلام عسلی های من:)
میدونم جقدر از دستم ناراحتین واقها معذرت
نویسنده گشاد با کنکور اتفاده به پستتون 🌚💔امیدوارم از این پارت لذت ببرین
نظر های قشنگتون رو از من دریغ نکنین
ووت یادتون نداره
اون اون ستاره پایین قرمزش کن تا برم قرمزش کن 🧍♀️🦖🦖🦖😂😂پیشاپیش عیدتون مبارک زیبا ها ❤
YOU ARE READING
°•| ONLY TAETAE |•°
Fanfiction[ فقط ته ته ] _ تکمیل شده +تمایل به مَمایُل؟ × ببخشید ؟ +به جون عمم ممایلم کن دیگه :( * بلاک * ~•°•~ کیم تهیونگ ، مترجم حرفه ای که ۴ سال به سئول برای آغاز زندگی جدیدی مهاجرت کرده ، در این ۴ سال کسی اون رو تعقیب میکرد در حالی که خودش خبر نداشت و ا...