رقیب

93 9 0
                                    

1:
دستش رو به تکیه‌گاهِ مبل چرم قرمزی که ازش چندتا تو طبقات اول بار بود،گذاشت و به فرد روبه روش خیره شد

پسر که رکابیِ ورزشی سفید با خط‌های مشکی به تن داشت و موهاش کمی مربوط از عرق بودن به نگاهِ خیره‌ی جئون زل زد و صحنه‌هایی از گذشته به یادش اومدن
"_جونگکوکی یادت باشه امروز قراره باهمدیگه بوکس کار کنیم"
با همون نگاه خیره‌اش پوزخندی به چشم‌های تاریک جئون زد

مرد بزرگتر از روی مبل بلند شد و همونطور که از کنار پسر مو قهوه‌ای رد میشد زمزمه کرد
_امشب نوبت توعه کیم،فکرمیکنی بتونی منو ببری؟!

2:
آخرین مشت و محکم به صورت خیس از عرق و کمی خونین مرد بزرگتر کوبید و با پرت شدنش روی زمین مرد چاقی که داور مسابقه‌اشون بود فریادی زد و برنده رو اعلام کرد

پسر مو قهوه‌ای خیس از عرق بود و نفس نفس میزد،قفسه سینه‌اش محکم بالا و پایین میشد و خوشحال بود!
اون تونسته بود جئون و ببره،جئون؟! از کی انقدر باهاش غریبه شده بود که به جای جونگکوکی جئون صداش میزد؟!

بی توجه به صدای بلند جمعیت که اسمش رو فریاد میزدن و مرد درشت هیکل که با برخورد مشت‌های عشق سابقش به بدن و صورتش روی زمین افتاده بود و به رفتنش خیره بود،از میدون مسابقه که توی زیرزمین بار بود بیرون رفت

پشت سرش رو نگاه نکرد،چون نمیخواست چشمش به چشم‌های کسی بیفته که خبر نداشت از عمد گاردشو پایین اورده بود تا کیم تهیونگ برنده‌ی این مسابقه‌ی زیرزمینی بشه و این بار اون پول‌های نقدی و خوشبو رو خونه‌اش ببره!

3:
مشت‌هاش که نسبت به چندسال قبل قوی‌تر شده بودن و محکم به قفسه سینه‌ی جونگکوک کوبید و از خشم داد زد
_چرا چرا چرا؟؟

مرد بزرگتر که پیشونی و لب‌هاش از مبارزه‌ی چند دقیقه‌ پیشش با تهیونگ کبود شده بود مچ دست‌های پسر و تو دست‌هاش گرفت و نفس عمیقی کشید
_حاضرم تا صبح اینجا زیر مشتات جون بدم اما تو اون فقر و نداری کنارم نداشته باشمت،میفهمی؟! ولت کردم؟! آره چون داشتم میدیدم چطور بخاطر چیزایی که دلت میخواست و نمیتونستم برات فراهم کنم سکوت میکردی!

تهیونگ با خشم لب‌هاش رو روی لبای متورم جونگکوک کوبید و بعد از چندسال عمیق بوسیدش،به موهای پشت سرش چنگ زد و خیره به چشم‌های مشکیش زمزمه کرد
_دیگه نمیزارم همچین غلطی کنی جئون جونگکوک،دیگه نمیزارم بخاطر این دلایل مزخرف خودتو ازم بگیری!

پایان.

***

برای حمایت از باقی کارهای من و نویسنده‌های دیگه چنل سروش رو دنبال کنید

@VkookVfictions

Senario,KookVWhere stories live. Discover now