(3)

2.4K 256 34
                                    

با خستگی روی صندلی ولو شدم و با دستم عرق روی پیشونیم رو پاک کردم.
خستگی از سر و روم میبارید و حتی نای بلند شدن نداشتم.
استاد هان بعداز به تمرین درست و حسابی با ما به سمت استف ها رفت و چیزی در گوششون گفت.
اونا هم با تکون دادن سرشون به سمت در خروجی حرکت کردن.
بعد از اینکه به استف ها خارج شدن به سمت ما اومد و با صدای رسا و بلندی رو به بهمون گفت
؛ لباس هاتون رو در بیارید
با تعجب سرم و به طرفش چرخوندم و با لحنی که تعجب از سر روش میبارید گفتم
+برای چی؟
سرشو به سمتم چرخوند و با همون نگاه جدی اش بهم خیره شد
؛ میخوام عضله هاتون رو بسنجم و مشاهده کنم.
اهانی گفتم و نگاهی به بقیه انداختم که بدون هیچ حرفی داشتن لباس هاشون رو در میاوردن.
منم برای این که عقب نیوفتم با خجالت لباش مشکی رنگ رو بیرون اوردم.
با خجالت نگاهی به بقیه انداختم و با دیدن سیکس پک هاشون لبخند خجلی روی صورتم پدیدار شد.
استاد هان اول به طرف نامجون هیونگ رفت و دستاشو روی بازوهاش گذاشت سری تکون داد و با رضایت دستاشو روی شکمش کشید.
بعدم به سمت جین هیونگ رفت اونم به همون صورت دست کشید و تک به تک همه رو رد کرد تا رسید به من.
اروم دست های گرمش رو روی بازوهام گذاشت و کم کم پایین اورد و به شکمم رسید.
کمی دست هاشو روی شکمم کشید بعدشم عقب رفت و رو به روی همه ایستاد و با لحن کاملا جدی گفت.
؛ نامجون بدن خوبی داره و از صفتی بازوهاش میشه فهمید زیاد باشگاه میره.
؛ جونگکوک هم یکم بیشتر ادامه بده اندامش رو فرم میاد
کم کم همه مشکلات و معایب و حتی خوبی های اندام اعضا رو گفت تا رسید به من.
؛ و اما جیمین، شکمت نرم و بازوهات هم علاوه بر نرم بودن عضله داشتن کلاس خاصی میری؟
با خجالتی که نمیدونم از کجا میومد جواب دادم
+کلاس رقص معاصر میرفتم و و کلاس های ژیمناستیک و ورزش هایی برا انعطاف پذیری اندامم.
استاد هان ابرویی بالا انداخت
؛ هووم، پس میتونی از پس تمرین ها بر بیایی
سری تکون دادم و سرم چرخوندم وبا دیدن نگاه زوم اعضا روی شکم و سینه هام خجالت یهو فوران کرد و باعث شد گونه هام سرخ بشه و دستام بدون هیچ اختیاری روی صورتم قرار بگیرن.
اعضا با دیدن این کارم بلند زدن زیر خنده.
#بیخیال جیمین خجالت نداره
استاد هان با گفتن خسته نباشیدی از اون سالن بیرون رفت و من و با نگاه های خیره اعضا تنها گذاشت
با خجالت برگشتم لباسمو تنم کنم که یهو چند جفت دست روی کمر و شکمم قرار گرفتن
با برگشتنم و با دیدن اعضا که با چشم های درخشان به شکمم خیره شدن تعجب کردم
+چ.. چیزی شده؟
=فاک جیمینا چرا انقد پوستت لطیفه.
با شنیدن این حرفش سریع خودمو عقب کشیدم و تیشرت مشکی خودمو تنم کردم.
اعضا با دیدن حرکت سریعم خنده بلندی کردند و برگشتن سر کار خودشون و شروع کردم به اماده شدن.

♡♡♡
خب اینم پارت دوم،
برگااام دیدید اعضا دارن کم کم میرن جلو
دستت میکشن روییییییی شکم جیمیمننن از کی تاحالاا
وااای بچم خجالت کشید.
بمیرم براش نمیدونه در اینده قراره توسط همینا به فاک بره😂🥂
بهتون گفته بودم ووت ندین کوتاه اپ میکنم؟
و بهتون گفته بودم کامنت نزارید دیر به دیر اپ میکنم؟
خب بهتره حرف هامو جدی بگیرید
چون من تنها دلخوشیم همین ووت ها و کامنت های شماست.
وقتی میبینم اون همه بازدید خورده ولی وون و کامنت کمه خب معلومه که انگیزه ام رو از دست میدم.
خب این حرف هارو ول کنید.
فقط میخواستم بگم موفق باشید و حمایت کنید

"sweet dream"Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz