I'm done [🔚]

325 40 18
                                    

نگاه جین میلرزید و کلمات تو ذهنش گم و گنگ شدند و تنها کاری که اون موقع به ذهن آشوبش رسید این بود که هر چه سریع‌تر خودش رو از اون مخمصه نجات بده و اصلا هم نیازی به این نداشت که رابطه خوب بین خودش و جونگکوک بیشتر از این محو و نایاب بکنه
+اوه جونگکوکا چرا اینجا خوابیدی پسر؟
تنها کاری از دستش بر میومد همین نادیده گرفتن لحن کنایه آمیز پسر کوچکتر بود
چون بی خیال! کِی تونگسنگش اینطوری رو میز خوابش برده که جین محو تماشاش بشه؟!
البته که جین اینجور تصور می‌کرد که انگشت شماره چنین حرکاتی از خودش
با صدای عصبی جونگکوک بود که به خودش اومد
-جین هیونگ واقعا گیجی یا خودتو زدی به حماقت و گیج بودن؟
سوالی که لحن تندش هیچوقت با این چهره همخوانی نداره
جین جا خورد از این دوگانگی رفتار جونگکوک
+احتمالا به خاطر اینکه رو صندلی خوابت برده بد خواب شدی تونگسنگ بد عنقم! هوم؟
حقیقتا جین نمیتونست این بعد از رفتار جی کی رو آنالیز کنه مگر اینکه...
-هیونگ من هر جایی هم خوابم ببره بدخواب نمیشم خودتم اینو خوب میدونی!!
جین فقط میتونست از آشپزخونه به بهونه مرتب کردن اتاقش جیم بشه ولی دستی از پشت کشیدش و درست رو پاهای تونگسنگ عزیزش فرود اومد
+یااااا جی کی چته؟ چرا اینجوری میکنی؟
جین ضربان قلبشو تو سینه اش حس نمی‌کرد جایی دقیقا تو دهنش صداش به گوش خودش می‌رسید وای به حال اطرافیانش که البته گوشای جونگکوک هم مستفیض میشد
-اوه جین هیونگ! اونی که عجیب رفتار میکنه من نیستم...
جین میخواست از اون نگاه های هیونگی معروفش به جونگکوک بندازه که خب بعدش پشیمون شد چون 1 سانتی متر تا لبای جونگکوک فاصله بود و چی بد تر از این که همون موقع نامجون هم وارد آشپزخونه بشه!!
خب همه میدونیم که کوکجین/جینکوک حتی خودشونم از ریل بودن خودشون واهمه دارن!!! پس خیلی وقتا سعی میکنن با حتی تنش بینشون نشون بدن رابطه بینشون صرفا هیونگ-تونگسنگی هستش
غافل از این که فن ها این مدل رفتارها رو فقط مختص ریل کاپلا میدونن
ولی خب بگذریم...
اینکه نامجون با نیش باز و خوشحال از شکار لحظه ای که کرده بود به کانتر ورودی آشپزخونه تکیه زده و بدون هیچ حرفی فقط نظاره گر تنش بین هیونگ عزیزش و گلدن مکنه گروه بود!!
جین که دیگه این وضعیت رو به قرمز میدید بی اختیار صدایی شبیه فریاد وحشتناک از لباش خارج شد و تقریبا به خاطر این حرکت نابهنگامش جونگکوک هل شده صندلی روی پارکت کشوند و علاوه بر صدای گوش خراشی که ایجاد کرد جین هیونگش هم با نشیمنگاه محترمش به پارکت محکم اصابت کرد!
اگه از جین میپرسیدن که کدوم مومنت تو زندگیت رو خیلی خنده دار در عین حال با مودی ناراحت کننده میدونی؟
بی شک میگفت همین مومنتی که مسببش جونگکوک و نامجون بودن!!! در حالی هر کدوم به نحوی ازش بی خبر بودند
+من حرفی ندارم
تنها جمله ای که به جای آه و ناله ناشی از زمین خوردنش به زبون جین اومد حتی خودش رو هم به وجد آورد
جونگکوک خم شد و به هیونگ گیجش کمک کرد وایسته
-خوبی هیونگ؟
تنها ریکشنی که میتونست در برابر اون صحنه نشون بده
همزمان شرمنده از حرکت یهویی خودش دستی به پشت گردنش کشید و عذرخواهی کرد
جین نگاهی وحشی به نامجون از همه جا بی خبر انداخت و بعد دستی به پشت کمر تونگسنگ عزیزش کشید به معنی این که خوبه و موندن رو جایز ندونست و به اتاقش رفت
روی تخت رو به روی دراور استندش نشسته بود و به اون حرکات ناشی و کودکانه خودش به زمین و زمان فحش و ناسزا میداد که دستی نرم اما محکم گونشو نوازش داد
-جین من عذر میخوام به خاطر من هم زمین خوردی هم نامجون هیونگ ما رو اونجوری دید و به خیال خودش آتو گرفت ولی من کاری که تو آشپزخونه باید به سرانجام می‌رسید رو اینجا تموم میکنم
+چ...
هنوز کلماتش راه خودشون رو به بیرون پیدا نکرده بودن که لبای تونگسنگش با خوی وحشیانه ای به گیلاسای خودش چسبیده شد
خب جین منکر حس گرما و لرزی که همزمان پارادوکسی رو براش رقم میزد نشد اما این بوسه بدون اعتراف یه جوری نبود؟!

این تنها بخشی از اتفاقاتی هست که ما بین جین و جونگکوک افتاده بود و مسیح میدونست که از این بعد بعد قرار بود چی اوضاع دیگه ای رو اون دو بدون حتی گفتن حرف دلشون متحمل بشن:)))

°°°°°°°°°






گایز چطورید؟
این پارت کامل خدمت شما☺️
نظرتون راجع به این مولتی شات چی بود؟
لاو یو سو ماچ🥰💜

Love Resume ٭oneshots book٭Where stories live. Discover now