One loves you - قسمت اول
داستان از نگاه سیدنی:دینگ دینگ
گوشی رو جواب دادم بدون اینکه ب صفحه موبایل نگاه کنم
_سیدنی:الو
_دایانا: الو سیدنی
_س:دایانا تویی؟ دختر مگه جن زده شدی ساعت ۵ صبح منو بیدار میکنی؟
-دایا:بابا نتونستم بخوابم
_س:من بدبخت خواب بودم اخه چته تو ؟هنوز جو دیشب ت تنته؟؟
_دایا:نه الاغ میدونی بابام بهم چی هدیه داد؟
_س:دایان بگیربتمرگ بذار منم بخوابم
_دا:خفه شو بابا دوتا بلیط کنسرت واسه من و تو
از جام پریدم خواب هم از سرم پرید
_س:کنسرت کی؟؟
_دا:واندی ......سیدنیواندی
_س:چی میگی؟ دایانا میدونی اون بلیط ها چقدرن
_ دای: بیشعؤر خدا اخه مگه من باهات شوخی دارم
_ س: حالا واسع کِی؟
_ دا: فردا
_ س: ت میخوای سر شبی منو بکشی!؟ من هنوز فقط هجده سالمه ....جوونم هزار تا ارزو دارم ...واسه زنده بودنم دلیل دارم
_دا:الاغ یکیش براوورده شده
_س:راست هم میگیا.....
____////________
امیدوارم خوشتون بیاد
اگ کسی خوند کامنت بذاره
ادمین ها#ساحلsرویاr
نظر یادتون نره
1d_onelovesyou