part2

65 7 0
                                    

د.ا.د مایکل
اوه خدای من اون پیشنهاد منو قبول کرد اون پیشنهادمو برای بیرون رفتن قبول کرد باورم نمیشه دختری که عاشقشم پیشنهاد منو قبول کرو اوه خدای من
د.ا.د لیدا
من الان تو اتاقم وایسادم و نمیدونم چی بپوشم امممم اخه ما کحا میخوایم بریم باید ازش بپرسم
مایکل
جانم ؟
امممم.......کجا میریم ؟
هرجایی که تو بخوای
اممم اخه من چی بپوشم ؟
لیدا اول میریم خوش میگذرونیم بعدا هم شام میخوریم و میایم خونه
اهان مرسی مایکل
مایکل بهم چشمک زد اون پسره خیی خوبیه ولی نمیتونم به عنوان عشق زندگیم قبولش کنم اما من همیشه اونو به عنوان یه دوست خوب قبول دارم اون عالیه ولی نه برای عشق
آه خدا
یه شلوار تا زانو مشکی پوشیدم با یک بلیز سفید و ابی بامزه چون میخوایم بعدش برای شام بریم یه رژ کالباسی زدمو و مقداری به خودم رسیدم
اممممو مایکل من حاضرم وقتی منو دید چشماش برق زد و یه لبخند بزرگ روی لباش نشست
بریم ؟؟ اوهوم
مایکل ماشینو روشن کرد
اممم لیدا
بله
دوست داری رانندگی کنی ؟
د.ا.د مایکل
وقتی این حرفو زدم چشماش از خوشحالی برق زد و با ذوق گفت که حتما این کارو میکنه از هوشحالی پرید منو بغل کرد
او خدایا درست میبینم لیدا منو بغل کرده
د.ا.د‌ لیدا
مایکی مرسی مرسی
ااااا اممممم راستی مایکل ناراحت میشی اگه مایک صدات کنم؟
معلومه که نه
ما رفتیم پاساژو و کلی خرید کردیم و شام خوردیم و برگشتیم خونه
(فردا صبح )
با زنگ ساعت بیدار شدم اوه ساعت ۱۲:۳۹ بود و من ۱:۱۰ کلاسم شروع میشه دویدم پایین مقداری کیک و شیر خوردم وسریع از مامان خداحافظی کردم اوه خیلی دیره یه جین با رنگ‌ یخی پوشید و یه تی شرت ابی گشاد کولمو برداشتم
و........ بهتره خودم رانندگی کنم من گوتچاهی نامه دارم اما چیزی به مایک نگفتم
ماشین رو روشن کردم و با سرعت زیاد گاز دادم وسط راه بودم اوه خدای من این موتور اینجا چیکار میکنه دستپاچه شدم و پامو گذاشتم رو گاز اوه من دارم چیکار میکنم
و .........
چشمامو باز مردم من من با این موتور برخود کردم نه نه نه
رویدم پایین یه پسر قد بلند و با موهای مشکی و چشمای عسلی دیدم از حق نگذریم جذابه اوه من چی دارم میگم خم شدم پیش پسره
_______________________
و زین وارد داستان میشود
بچه ها کمکم کنید
امید وارم دوست داشته باشید اگه دوست داشتید کامنت بزارید دوستون دارم



i hate moneyWhere stories live. Discover now