فیلم عاشقانه ی آمریکایی که از تی وی پخش میشد یکم زیادی اغراق شده بود و این زیاد با مزاج بقیه به جز جیمین خوش نیومده بود.
🐤: چرا اینجوری مرد؟
🐯: چیز بهتری انتظار داشتی؟
جیمین بدون جواب دادن، لگد محکمی به پهلوی تهیونگ زد و اون رو از روی مبل پایین انداخت و با یکی از دستاش با غرور موهای ابریشمی اش رو به بالا هدایت کرد.
🐤: صدبار گفتم با من با کنایه حرف نزن
صدای قار و قور شکمش همه رو به خودشون آورد و باعث شد همه بزنن زیر خنده.
🐨: غذا آماده است؟ عروسک بلوندم گرسنشه
🐭: میرم میز رو بچینم.
با رفتن جین، جیمین سریع بلند شد و پشت سرش راه افتاد تا کمکش کنه.
🐤: هیونگ.. وسایل و بده من، من میچینم
صدای جونگکوک مانع از پیشرویش شد و باعث شد سرجاش مکث کنه و سمت صدا بچرخه
🐰: از اتاق فرمان خبر دادن، نزاریم پرنس جیمین دست به سیاه و سفید بزنه
🐤: اتاق فرمان غلط کردن با تو
جونگکوک متحیر به ابروهای درهم جیمین خیره شد.. با اشاره دست جین متوجه شد که باید از زور و بازو برای دور. کردن جیمین از آشپزخونه استفاده کنه
سمت پاهای کوتاه جیمین رفت و کمی جلوش خم شد و با حلقه کردن دستاش دور زانوهای جیمین، اون رو با یه حرکت بلند کرد و روی پشتش انداخت و همزمان زمزمه کرد
🐰: بیا اینجا ببینم پرنس
با درک موقعیت سریع مشت کوچولوش رو بالا برد و با ضربه محکمی به کمر جونگکوک کوبید
🐤: مرتیکه عضله ای، منو بزار پایین تا خودم نیومدم و. نکردمت
🐰: هیی، بزار ماموریتم رو درست انجام بدم
با برخورد کمرش با سطح نرمی سریع نیم خیز شد و یقه لباس جونگکوک رو توی مشتش گرفت و سمت خودش کشید
🐤: منو میندازی روی تخت، کجا فرار میکنی خرگوشک
🐰: والا من میخواستم لباسمو در بیارم
متعجب فشار انگشتاش رو روی پیراهن جونگکوک بیشتر کرد
🐤: برای چی؟ میخواستی لباستو در بیاری چیکار کنی؟ میدونستم.. باید گزارشتو به نامجون بدم
تا خواست بلند شه و بره تا این حرکت زشت جونگکوک رو. گزارش بده.. جسمی نسبتا سنگین روی تنش قرار گرفت
🐰: کجااا به چنین شتابان پرنس(یاد اون فیلمه افتادم که اسمش همین بود🙂💦)
🐤: از روم بلند شو تا جیغ نزدم
جونگکوک لبخندی عمیق روی لبش نشوند و نزدیک صورت جیمین شد
🐰: جیغ. بزنی میبوسمت
🐤: کیه که بدش بیاد؟
🐰: اعه؟
جیمین حرفی نزد که صورت جونگکوک نزدیک و. نزدیک شد و تا اینکه لب های روی لب های جیمین قرار گرفت.
زبون سرخش رو روی لب های گوشتی زیر لباش کشید که باعث شد دندون های سفید جیمین از هم فاصله بگیرن و اون حفره داغ برای زبون سرخ جونگکوک پذیرا باشه.
زبون هاشون روی هم میلغذیدن و همدیگه رو مزه مزه میکردن.
با گاز محکمی که جونگکوک از لب پایینش گرفت اخی گفت و با مشتی که به قفسه سینه جونگکوک زد اون. رو به خودش آورد
🐰: اوه ببخشید، یه لحظه از خود بی خود شدم
🐤: از روم پاشو مردک.. از گرسنگی دارم تلف میشم
🐰چشم
از روی جسم کوچیکتر از خودش کنار رفت و منتظر شد تا از روی تخت پایین بیاد تا باهم بزن و به شام و سوپرایز برسن..
در اتاق رو باز کرد که با دیدن فضای تاریک حال اخم کرد ولی وقتی دقت کرد متوجه شد راه با شمع های بسیار کوچیکی روشن شدن... گلبرگ های رز همچون یاقوتی بین اون روشنایی کم سو میدرخشیدن
سرش رو چرخوند تا دلیل این کارهاشون رو بپرسه ولی با جای خالی پسر مواجه شد
سرشو به طرفین تکون داد و سعی کرد به چیزای خوب خوب فکر کنه
قدم هاشو شروع کرد و راه کوتاه رو تا آشپزخونه طی کرد
با روشن شدن یهویی همه جا جلوی چشماشو گرفت تا از کور شدنش جلوگیری کنه
🐤: این چه مسخره بازی... اوه شت
با دیدن کیک دو طبقه زرد رنگ حرفشو خورد و فحشی از بین لباش خارج شد
🐨: پارک جیمین؟
نگاهشو از کیک گرفت و به لیدر که در راس بقیه ایستاده بود داد
🐤: ج.. جانم؟
🐨: اینو از طرف خودم و بقیه میگم
نفسی گرفت و با در آوردن انگشتر ظریفی از توی جیبش و با زانو زدن جلوی جیمین بلند و. رسا گفت
🐨: بیبی ما میشی
🐤: چ.. چی
🐰: قراره بهت خوش بگذره بیب
با صدای بلندی که از سمت جونگکوک اومد صدای متحیرش رو بالا آورد و به تهیونگی که محکم پس کله جونگکوک زده بود داد
🐯: جلوی این دسته بیل رو بگیر
🐤: م.. من واقعا.. اممممم
با قرار گرفتن لبی روی لبش حرفش توی دهنش ماسید.
دستاشو دور گردن هوسوکی که برای بوسیدنش پیشقدم شده بود حلقه کرد و با کج کردن سرش اجازه دسترسی بیشتر رو بهش داد.
با فاصله گرفتن هوسوک جیمین با لبخند رو به همه کرد و گفت
🐤: دوستم دارید؟
اعضا یکصدا باهم جوری که صداشون اکو شد بلند گفتند
اعضا: عاشقتیم
..........
هان؟
چی؟یه پارت دیگه داشته باشه؟ یا همینجا تمومش کنم؟
اگر پارت بعد باشه.. اسماتهانتخاب با خودتون

ВЫ ЧИТАЕТЕ
"sweet dream"/completed
Фанфикfull_part (درحال ویرایش❌) "رویای شیرین" _بیبی ما میشی +چ.. چی _قراره بهت خوش بگذره بیب ___________________________________________ ژانر: درام، انگست، اسمات، عاشقانه، سون سام، ریل لایف زمان اپ: نامعلوم. حمایت؟ ووت؟ کامنت؟ ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡...