Little Universe

207 46 19
                                    

صدای موسیقی سالن و البته هوش و حواس تمام رقاص‌ها رو در بر گرفته بود و تنها چیزی که شکستش میداد، صدای بلند مربی سختگیری بود که به دیوار آینه‌ای تکیه داده بود و ریز به ریز حرکات رقاص‌ها رو نظارت میکرد.

بکهیون: یک دو سه چهار، دو دو سه چهار.. یک دو سه چهار، دو دو سه...

نفسش رو بیرون فوت کرد: کافیه.. از اول..

دکمه‌ی ریموت توی دستش رو فشار داد و موسیقی رو متوقف کرد، صبر کرد تا همه سرجای اولیه‌شون برگردن و دوباره موسیقی رو از اول پخش کرد. جاش رو کمی تغییر داد تا زاویه دید بهتری داشته باشه اما دوباره، ثانیه به ثانیه، اخم‌هاش بیشتر توی هم فرو میرفتن.

پارک چانیول، یکی از معروف‌ترین آیدلایی بود که بکهیون باهاشون کار میکرد اما از طرف دیگه، دقیقا کسی بود که خونش رو به جوش میاورد. حرکات رقص رو درست انجام میداد، تنها مشکل این بود که یکم خلاصه‌شون میکرد و باعث میشد بکهیون دلش بخواد موهای بلندش رو دونه به دونه با موچین بکنه.

چند ثانیه بیشتر به تموم شدن موسیقی نمونده بود که بکهیون تکیه‌ش رو از دیوار گرفت و با صدای بلند اعلام کرد: برای امروز کافیه.. همگی خسته نباشین..

به محض تموم شدن موسیقی، صداهای تکراری بود که توی سالن میپیچیدن.

-ممنونمممممم!

-همگی خسته نباشین!

-سونبه خسته نباشین!

-فایتینگگگ!

-ووااااا بالاخره!!

چشماشو توی حدقه چرخوند و سرش رو سمت چانیول برگردوند: چانیول؟ میتونیم یکم باهمدیگه صحبت کنیم؟

سالن توی سکوت فرو رفت و چانیول متعجب به بکهیون نگاه کرد: البته.. همینجا؟

بکهیون: همینجا.. بچه‌ها شما میتونین برین.. بازم خسته نباشین، کارتون خوب بود..

رقاص‌ها دونه دونه درحالیکه توی گوش همدیگه پچ پچ میکردن، از سالن خارج شدن و چند دقیقه بعد، بکهیون و چانیول باهمدیگه تنها بودن.

بکهیون: خب..

روی زمین نشست و بطری آبش رو کنار پاش گذاشت.

چانیول: دوباره خراب کردم؟

کنار بکهیون نشست و منتظر شد.

بکهیون: خیلی زیاد..

چانیول: من که درست انجامشون دادم..

بکهیون: کلیات رو آره ولی جزئیات... به جزئیات توجه نمیشه.. یا شایدم یادت میره.. چیزی ذهنتو درگیر کرده؟

چانیول: بیشتر دقت میکنم..

بکهیون: اگه مشکلی هست بگو.. سر قسمت رقص دونفره این قضیه اوج میگیره.. با پارتنرت مشکلی داری؟ سر این بخش حس گرفتن خیلی بیشتر اهمیت داره.. اونجایی که توی بغلت میگیریش و باهمدیگه میچرخین، انگاری فقط منتظری تموم شه و بره.. اگه باهاش حس نمیگیری، میتونم عوضش کنم مشکلی نداره.. این کریوگرافی به اسم من برمیگرده پس درباره‌ش جدی‌ام..

Little UniverseWhere stories live. Discover now