My role model (part 1)

303 17 8
                                    

•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•

از دید آشنا:
قبلا یه رپری بود که الگوش بود.اما از وقتی که آشنا فهمید رپر مورد علاقش یعنی مشکی کامنتایی که تو یوتیوب واسش میذاره رو لایک نمیکنه اون رپر به مخاطب رپ های دیسش تغییر پیدا کرد.
اولین دیسشو داد.مطمئن بود که مشکی حتما یه ری اکشنی میده و حرفایی که آشنا بهش زده بود رو بی جواب نمیذاره.در واقع هدف آشنا هم همین بود.اون تصمیم گرفته بود توجه اون رپر رو با دیس کردنش به دست بیاره.انگار آشنا دیگه اونو الگوی خودش نمیدید.انگار دیوونش شده بود.انقدری دیوونه که سعی کنه از این راه توجهشو جلب کنه!
....
از دید مشکی:
راسا:مشکی بیا ببین تو یوتیوب چخبره!!
مشکی:چی شده مگه؟
آیپد و از دست راسا گرفت و فهمید یه رپر تازه کار بهش دیس داده.هرچقدر فکر کرد به نتیجه ای نرسید.اون هیچ دشمنی نداشت.پس چرا یه نفر باید بخواد بدون دلیل دیسش کنه؟
مشکی:انگیزش چیه خب؟
راسا:خودمم نفهمیدم اما مثل اینکه تو پارکا فری استایل میرفته و اکسشو تخریب میکرده.
مشکی:خیلی خب ترتیب بیتشو بده منم متنو آماده میکنم.
راسا:واقعا میخوای دیس بک بدی؟
بنظر میاد این رپره دنبال حاشیه باشه ها!!
مشکی:اره میدم.میدونی که من هیچوقت چیزیو بی جواب نمیذارم.
....
چند روز بعد که دیس مشکی آماده شد اونو توی یوتیوب اپلود کرد.
توی چند ساعت اول بازدید خیلی زیادی گرفت.مردم تازه فهمیده بودن دیس و دیس بک های دوتا رپر قراره شروع بشه.
از دید آشنا:
یوتیوبشو باز کرد و تامنیل دیس مشکی رو دید.خوشحال شد که اون جوابشو داده.اما در نهایت میدونست که مشکی فقط خواسته جوابشو بده که اونو بفرسته پی کارش.دیس بکی که مشکی داده بود بخاطر علاقه اش به آشنا نبود.حداقل این چیزی بود که آشنا فکر می‌کرد.روی ویدیو کلیک کرد.وقتی به اون قسمتی که انگار یکی داشت برای مشکی ساک میزد و اون شبیه خودش بود رسید برق از سرش پرید!!
انگار دست خودش نبود ولی چیزی که لای باهاش بود داشت واسه اون قسمت نبض میزد.اون همیشه با پورنای گی جق میزد و خب اولین بارش نبود.اما برای اولین بار بود که میخواست با همچین صحنه ای انگشتاشو وارد سوراخ پلمپ و تنگش بکنه و بدون دست زدن به عضوش ارضا شه..
میدونست که اگه همینطوری انگشتشو وارد سوراخش کنه قراره درد زیادی بکشه.پس لوسیون و از کنار تختش برداشت و کمی روی انگشت وسطش ریخت.داگی شد و انگشتشو به آرومی داخل سوراخ تنگش کرد.اولش درد زیادی واسش داشت اما بعد از چند دقیقه به دردش عادت کرده بود و لذت جای اون درد و گرفته بود.با اون یکی دستش اون قسمت ویدیو رو هی پلی می‌کرد.بعد از چند دقیقه انگشت دومشو هم وارد سوراخش کرد و ضربه هاشو تند تر کرد.در نهایت وقتی که ضربه هاش به پروستاتش برخورد می‌کرد با ناله ی بلندی ارضا شد و انگشتاشو کشید بیرون و روی تخت دراز کشید.
آشنا:یه روزی به جای این انگشتا دیک تو میره داخلم!!!
•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
خببب اینم پایان پارت اول❤️
امیدوارم که حمایت بشه چون این اولین باره که دارم مینویسم و اپلود میکنم و صرفا چون این موضوع جدیدا خیلی ترند شده گفتم چطوره که درمورد این دیس و دیس بازیا یه فیک هم بنویسم:)))
ووت یادتون نره!!
تلگرام:akuryufiction

White Stranger(Completed)Where stories live. Discover now