در قسمتی از داستان میخوانید...
...شبی پر از ترس و رمز و راز ......
زن زمزمه کنان به مرد میگه:ولی اون بالاخره میفهمه ....
مرد با فریادی که سکوت عمارت رو بهم میزد گفت: اون هیچوقت نباید بفهمه.
زن با صدایی که ترس داخل تک تک کلماتش حس میشد جواب میده: خودت هم خوب میدونی که اگه تو بهش نگی اونا میگن .
مرد با حرکت سرش حرف زن رو رد میکنه و میگه: نمیذارم بفهمه نباید اصلا اینجا بمونه باید مدتی از اینجا دورش کنیم .
زن تا خواست جوابش رو بده بادیگاردی ناگهان وارد اتاق شد و نفس زنان کلمه قربان رو تکرار میکرد .
مرد بی حوصله میپرسه: موضوع چیه ؟
سرباز جواب میده: قربان اون .... اون این جاست!
مرد با ناباوری زمزمه میکنه چطور ممکنه؟!
و همراه با سرباز سریع از اتاق بیرون میرن.
وناشناسی که شاهد تمام ماجرا بود ......
○●○●○●○
مثل همیشه با وقار و با چهره ای خالی از احساسات روی صندلی قدیمی پدرش مشغول خواندن کتاب جدیدش بود که ناگهان با صدای داد فریاد یکی از افرادش سکوت حاکم در کتاب خانه شکسته شد .
چشمهایش را با حرص چند ثانیه بست و با خود زمزمه کرد: لعنت بر مزاحم... و هم زمان با باز کردن چشم هایش کتاب را بست.
سوهیون وقتی به اربابش رسید نفس زنان گفت: ارباب...ارباب
با شنیدن اسم ارباب با عصبانیت گفت: هزار بار بهت گفتم به من نگو ارباب.
سوهیون: خیلی خب تهیونگ الان وقت این حرفا نیست یه مشکل جدی داریم
تهیونگ: کی مشکل جدی نداریم؟حالا بگو چیشده؟!
سوهیون: انبار تجهیزات لو رفته،شما سریع تر باید از کشور خارج بشید.
تهیونگ: با بی خیالی درحالی که دوباره کتابش را باز میکرد،گفت: دلیلخوبی برایبهم زدن آرامشم نبود،هرهفته یه انبار لو میره این همه داد و فریاد لازم نیست،حالا هم برو میخوام کتاب بخونم.
سوهیون با حرص میگه: این یکی مثل بقیه نیست قضیه خیلی جدیه باید سریع بری لطفا یه بار به حرفم گوش کن.
تهیونگ با نگاهی طلبکارانه گفت: مگه چه خبر شده؟!
سوهیون شروع کرد به توضیح دادن: این دفعه کار جاسوس های جان کریسِ، نمیتونیم ریسک کنیم باید به کره بریم.
تهیونگ با بی حوصلگی جواب میده: لعنت بهش، سریع برو به نامجون بگو آماده شه.
سوهیون: چشم ارباب
YOU ARE READING
زمان نفرین شده / تهکوک
Fanfictionزمان نفرین شده🕖🖤 پسری که در نوزادی خانواده اش رو از دست داد و مافیایی که عاشقش شد چه سرنوشتی پیش روشون هست... ------------------------‐‐----------------------------------------------- ژانر : مافیایی،BDSM،عاشقانه،رازآلود،اسمات کاپل : تهکوک،یونمین،ن...