- Prologue -

299 25 4
                                    

|•Prologue•|
وقتى ميفهمى واقعا عاشقته ك برات بجنگه و با هيچ كس عوضت نكنه
نه مثه نوجووناى الان كى هر روز عاشق يكين
يكى باشه ك تا آخر عمر باهاش باشى.
-
سعى كنيم ياد بگيريم، ك يه نفرو براى يه مدت طولانى دوست داشته باشيم
دارم به این فک میکنم وقتی
یه دختر رو میاریم خونه به چی فکیر میکنیم...

محکم بغلش کردیم طوری که موهاش بریزه رو شونمونه،
بدون اینکه دستمون از پشت کمرش پایین تر بره؟

باهاش نشستیم فیلم ترسناک ببینیم
که یهو جیغ بزنه و خودشو تو بغلمون جا کنه
به جا اینکه جیغ بزنه و ازمون فرار کنه؟

به جای لب هاش پیشونیشو بوسیدیم؟

ببریمش زیر پتو اما نه با بدن لخت به جاش
یه چراغ قوه اون زیر روشن کنیم و از آینده بگیم؟

به جا اینکه غذا از بیرون بگیریم
که وقت تلف نشه واسه سکس بیشتر ،
باهاش غذا درس کردیم پشت گاز؟؟
مخصوصا ماکارونی
حتی اگه ته بگیره یا بد مزه بشه

به جا اینکه ببریمش حموم
باهاش آب بازی کردیم که مثل موش آب کشیده بشه؟

تو چشماش زل بزنیم
و موهای صورتش رو کنار بزنیم
و بزاریم رو سینمون دراز بکشه
به جا اینکه زیرمون دراز بکشه؟

بیایم امتحان کنیم
فقط یه بار..

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 22, 2016 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Bad Boy [AU] (Persion ver.)Where stories live. Discover now