با اموجي موافقين عايا. اميجين هرچي بخوايد ميزارم. و اگه نخوايدم نمي زارم. و اما امروز داستان اوردم بجا عكس . يكي ديگه عكسم ميزارما ولي الان داستان . راستي حتمااااااا به پيجا سر بزنيد و اگه سر زديد منو فراموش نكنيد .
-----------------------------------------------
هري در خونه رو باز ميكنه و ميبينه خونه پر بسته هايه كرنفلكسه و همه جا هم پر اون برشتوك هايه ريزه. و هري تنها كلمه كه ميتونه بگه اينه كه
"اينجا چه خبره "
نايل با قيافه جدي از پشت كوه جعبه خالي بيرون مياد و ميگه
" تو يك جعبه شانسي يك عروسكه ميكي ماوس هست و من كل فروشگاهو خالي كردم بلكه شانسم بيوفته"
هري با عصبانيت دستاشو تكون ميده و ميگه "فاك فاك فاك نايل به خاطر يك عروسك اينجارو به اشقال دوني تبديل كردي."
همون موقع پايه هري رو يك چيزي ميره و به علت قانون ٤ نيوتن هر چيزي كه كوچيك باشه و تو پاتو روش بذاري دردش بيشتر از گذاشتن پا در دهن تمساح است. هري با انجام دادن رقص بسيار زيبايه" اي پام سوراخ شد" و دادن انواع و اقسام فش هايه بسيار مليح و ركيك به روح مبارك عمه خدابيامرز نايل اقدس سعي در بهتر كردن وضع پايه خيش نموده بود. كمي بعد كه پايه هري. بهتر شده بود با قيافه محزون نايل مواجه شد و سعي در كم كردن خشم خود به خاطر رفيق خيش نمود و گفت" نايل جان چي شده"
نايل دماغ خود را با صدايه گوش خراشي كه پرده صوتي رو پاره ميكرد گفت" پاتو گذاشتي رو عروسكه ميكي ماوسه شيكست من الان بازم بايد برم بخرم."
هري نفس ميكشد
سكانس بعد هري در حال دنبال كردن نايل
سكانس بعد هري ر حال كتك زدن نايل
سكانس بعد هري دباره در حال انجام رقص " اي پام سوراخ شد"
سكانس بعد هري در حال فرو كردن قاشق كرنفلكس در دهان نايل .----------------—----------------------------------------------------------_----------------
خب اگه خوب بيد كه بازم ميزارم اگه نه هم كه نمي ذارم. و اما بيله من انگاري كار سازيه چنداني نداشت . من اي دفعه از كلت استفاده ميكنم😑😑😑😑😑.
YOU ARE READING
funny moments
Fanfictionلحظه هاي خنده دار واندي . من يك سري عكسايه خنده دار كه بعضي هاش كار خودمه و بعضي هاش مال من نيست . شايدم همراهش يك سري امجين خنده دار گذاشتم . خوب ميدوستمتون