چرا همه دخترا اینقد آویزونم میشن؟
اونا خیلی زننده انیا معلما؟
آقای وایتمن منو مجبور کرد با یه امل خرخون هم گروه باشم و تکالیفمون رو باهم انجام بدیم.
خب اوکی در واقع پسره خیلی...هوف بیخیال.
اون منو امروز برای انجام دادن تکالیفمون به خونشون دعوت کرد ولی من گفتم که نمیخوام ببینمش
اینو اگه اون بچه هایی که باهاشون میگردم ببین خیلی بد میشه.
نمیخوام ریسک کنم.ولی اگه اون عینکشو در بیاره و موهاشو به طرف بالا بده..
آه میدونی؟ به تو میگم.
من یه گی عوضی ام.
امممم...
از من فرار نکن..؟ لطفا.
با عشق.
H.
----------------------------
Vote + Comment plz
YOU ARE READING
Right - L.S (Persian Translation)
Fanfictionهری هر روز نامه مینویسه و تو نامه اتفاقاتی که براش افتاده رو تعریف میکنه و میندازه تو صندوق پستی ینفر که نمیشناستش... Thank you for permission @LouislovesHazzy 💙💚