orbite part1

131 11 9
                                    

سلام اسم من نورا هستش من متولد ششم ژوئن سال1995هستم،من تنها زندگی میکنم (بدون خانواده)البته از همون بچگیم هم تنها بودم چون همیشه پدرومادرم باهم دعوا میکردن و یک روز بلخره این دعوا کار دستشون داد و توی یک سانحه رانندگی فوت شدن.

من توی سیاتل زندگی میکنم باچندتا از دوستام اونا پسرن ولی به جرات میتونم بگم از صدتا دختر لوس بهترن،لیام و هری و نایل من با این سه تا نخبه زندگی میکنم البته ما توی یک خونه نیستیم توی یک ساختمونیم ماها دانشجوی رشته علوم آزمایشگاهی هستیم .

هری استایلز یه پسر خوش تیپ پر حرف و خوش صداس اون یک سال از من بزرگتره ولی بخاطر ترک تحصیلش با ما توی یک کلاس درس میخونه.

نایل هوران یه پسر شیطون و پر سر و صداس اصلا بهش نمیخوره22 سالش باشه اون عاشق تیکه انداختن به مردم خوردن پیتزای پنیریه به جرات میتونم بگم خیلی میخوره.

لیام پین یه پسر آروم و متمدنه همه ی کارهاش روی حساب و کتابه و حسابی خرخونه و خیلی هم خوش خندس.

من یا همون نورا از بچگیم فقط دعوای پدر و مادرم رو یادم میاد و من هیچ عکسی از کودکیم ندارم انگار همیشه همینطوری بودم،من عاشق بارونم وقتی بارون میاد حس قشنگی بهم دست مید ولی بعدش احساس میکنم یه کسی رو گم کردم یکی که خیلی برام مهم بوده..خیلی..

*************

هری:نورا احساس میکنم امروز صبح با مایتابه کوبوندن تو صورتت

نایل:بنظر من باید شهاب سنگ بهش خورده باشه مایتابه نیست!

هری:ببینم نکنه با آدم فضاییا رفیقی؟؟

نایل:امگان نداره اون خودش آدم فضاییه!

نورا:نمیخواین بس کنید؟؟امروز خیلی خستم.

لیام:ببینم دیشب تونستی فصل چهار رو بخونی؟

نورا:باورت میشه وسطش خوابم برد؟!

لیام:ببینم تو....

(صدای زنگ در میاد)

نورا:الان میام....بفرما..؟!!جه بوم؟!تو اینجا چیکار میکنی؟؟

جه بوم:بهت گفته بودم پیدات میکنم..

نورا:لعنتی ولم کن

هری:هی هی پسر مواظب کارایی که میکنی باش اینجا چین نیست که واسه خودت ول میگردی

جه بوم:چرا باید به تویی که فرق چین و کره و ژاپن رو نمیدونی جواب پس بدم؟

لیام:میتونم بپرسم مشکل چیه؟

جه بوم:شماها

نایل:چرا اونوقت؟

جه بوم:فکر کنم همون اول گفتم که علاقه ای به جواب دادن سوالات شما ندارم.

نورا:جی بیا بریم بیرون توداری ناراحتشون میکنی

جه بوم:باید جوابمو میدادی

نورا:لعنتی بهت گفته بودم دفعه اخره

جه بوم:یه جواب کوچیک انقدر سختته؟؟اونوقت وقت کشی با اینا سخت نیست؟؟؟(نورا کشیده ای به گوش جه بوم میزند)

نورا:اونا خانواده ی من هستن

جه بوم:خانواده ی تو من بودم کسی که تورو به اینجا رسوند کسی که ازت محافظت کرد.

نورا:مگه جنگه که محافظت کنی؟؟هه

جه بوم:اگر تمومش نکنی ممکنه یه جنگ بشه.....


You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Apr 27, 2017 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

orbiteWhere stories live. Discover now