نامه ای از دوست!!

808 151 82
                                    

سلام بچه هاااا

یه چند وقت نبودممم

میخوام بگم کجا بودم

رفته بودم خارج کنسرت هری😎😎(الکی مثلل من خیلی شاخم😎😊)

هیچی دیگه   ما نشستیم یحو دیدم نایل کنارمه

دیگه خلاصه مشغول حرف زدن شدیم تا نایل دره دلشو باز کرد و شروع کرد به درد و دل کردن

در ادامه بخشی از درد و دل آن عزیز را خواهید خواند

《لاخواهر؟؟؟؟لا مادر؟؟؟؟

بابا لامصبااا من با ابن هیکل رو فرمم کجا انقدر شکمو ام؟؟؟؟؟😐😐😐

تو همه فف هاتون منو با غذا پیوند میدین

یا همش در حاله ریدن به سکس و لحظات عشقیه این و اونم یا همش در حاله خوردن😢😢😢

منم دل دارم خوووووو😢😢😢😢

اگه واقعا نقش درست و حسابی ندارین نیارید اقا نیارید منووو

بخدا من انقدر شکمو نیستم

یه گوهی خوردیم تو دورانه طفولیتمون گفتیم غذا دوست داریم

که گوه خودرن همانا رل زدن با غذا هم همانا

منم دلم میخواد با یه دختر سکسی و شاخ رل بزنممم

درخواست من انقد زیادیههه؟؟؟........😢😢

این عزیز جان باخته دیگر از شدت گریه و شیون زاری نتوانست به بقیه ی درد و دل هایش ادامه دهد و خشتک دران در حاله تکان دادن پرچم lgbt صحنه را ترک کرد

ابن داستان:نایل بیچاره!!!!!!هم دل دارد

just for fun!!!!!Where stories live. Discover now