داستان از دید سوم شخص*
همونطور که با عجله به حرفای دختره ی وراج گوش میدادو سرشو تکون میداد کروات شلشو مرتب میکرد
موهاس شلختشو داد عقبو با یه ممنون به دختره ی نفهم فهموند
که شرشو کم کنه
تقریبا دیگه همه به این حرکاتش عادت کرده بودن
هرچی باشه استایلز یکی از بزرگترین شرکتای بی ام وی دنیارو داره
شوخی بر دار نیست
باید جذبه ی خودشو داشته باشه..
د.ا.هری
دره اتاقمو باز کردمو زبونمو روی دندونای بالام کشیدم
خودمو سریع به صندلیم رسوندم
چشامو بستمو خودمو راحت ول کردم روشو نفس عمیق کشیدم
به پنجره ی بزرکی که سر تا سر دیوار اتاقمو در بر گرفته بود خیره شدم
یه روز کسل کننده دیگه
یه لیوان برای خودم ریختمو همونطور ک مشغول خوردنش بودم صدای در به گوشم خورد
سرمو چرخوندم سمته درو صاف نشستم
-بیا تو
جذبه همیشگیمو حفظ کردمو منتظر شدم
با دیدن منشیه جدیدم چشام برق زد
هولی..چطور دقت نکرده بودم که انقدر کیوته
این جدی جدی از من چند سال بزرگتره?گاد بهش
نمیخوره..اه هری چه مرگته فقط کارتو کن
باید به توصیهای لیام راجب سکس فکر میکردم
زیادی از لذت جنسیم دور شدم
سرمو تکدن دادمو دقیق تر بهش خیره شدم
لبخند زدو یکم خم شد سمتم
زبونشو روی لبای باریکو صورتیش کشید که ناخوداگاه نگام سمتش کشیده شد
+جناب استایلز..این برگها از طرفه شرکت مندرز واستون فرستاده شده.درخواست همکاری داده و گفته چندتا از مدلاشونو در اختیارتون..اهم..اقای استایلز?
سرمو تکون دادم چنبار و اب دهنمو قورت دادم
بهش نگا کردمو پلک زدم
تو دلم به خودن یه سیلی محکم زدمو نگامو بی هواس دادم سمته برگها و متوجه ی خنده ی ریزش نشدم..شاید فکر کرده دلم پیش شگیره
نیشخند زدم
-دارم گوش میدم تاملینسونه جوان!همین بود کارت?یه جلسه با ایشون ترتیب بده
نمون کارای مدلاشو بررسی میکنم اگر سابقه اوکیعی داشتن بقیه رو در جریان میزارمو جواب نهایی و بهشون میرسونم
سرمو اوردم بالاو نگاش کردم
یکم سرمو کج کردم.که دقیق متوجه بشم که اشتباه نمیکنم..اون تقریبا داشت با شهوت منو قورت میداد یا من امروز زیادی استایلز کوچولوم بیدار شده?
شکم برطرف شد وقتی میزو دور زدو اومد کنارم
با تعجب به حرکاتش نگا.کردم
د.ا.لویی
کم کم گوشه لبم رفت بالا
دستمو رو کرواته بازش گذاشتمو یکم کشیدمش
با همون نیشخند با خماری سمتم خم شد
زانوی سمته چپمو کنار رونه سمته راستش
گزاشتمو خودمد یکم کشیدم بالا
رو میز نشستم
دستامو رو گونش کشیدمو موهاشو داد بالا
