chapter 4

2.2K 491 13
                                    

هوسوک "هی...!"

یونگی "چی میخوای؟"

هوسوک "واوو....ما الان واقعا سرشار از شادی نیستیم؟"

یونگی "نیستیم، جدا چی میخوای؟"

هوسوک "متاسفم. اتفاقی افتاده؟ تو به نظر خیلی آزرده میای"

یونگی "چیز مهمی نیست"

هوسوک "این درست نیست. چی شده؟ لطفا، من برای
تو اینجام"

یونگی "این واقعا چیز مهمی نیست"

هوسوک "باشه، خب من هنوزم اینجام اگه تو نیاز داشتی با کسی حرف بزنی"

Read 1:56 pm

........................................

از اونجایی که این پارت کوتاه بود.....
گفتم الان آپ کنم پارت بعدی بلند تر باشه....

~i just wanna die~ (Persian Translation)▪(Yoonseok)Where stories live. Discover now