• 1 •

205 27 41
                                    

.

.

با شنیدن صدای ضبط شده گوش خراش اون خواننده ی اماتور که از باند دستگاه  پخش میشد چشماشو روی هم فشار داد و سریعا دستشو رو دکمه stop کوبوند.
-های نوت وحشتناک، صدای خشک و حنجره ای که معلومه به حد لازم اماده نشده، اوکی تام برای این انتخابش یه توضیح بهم بدهکاره

بلند بلند و کلافه با خودش غر میزد در حالی که خودش رو روی صندلی چرخ دار  عقب میکشید و موهای نامرتبش رو  عقب میروند.
اتاق کارش رو ترک کرد  و به سمت اشپزخونه و قهوه جوشی که داشت خودشو میکشت رفت و خاموشش کرد. توی ماگ  بزرگ مورد علاقش اسپرسوی مخصوص خودش رو آماده کرد  و امیدوار بود این مثل همیشه کلافگی و بی حوصلگیش رو از بین ببره.
دفتر برنامه هاش که روی اپن رها شده بود جلو کشید و اسم جوزف، خواننده جوانی که چند دقیقه پیش به لطف صداش سردرد گرفته بود رو خط زد.

-متاسفم جوزف، اگه تو میخواستی با پول ددی یا همچین چیزی جایگاهی تو موسیقی حرفه ای پیدا کنی قطعا به تور بد کسی خوردی. من ازوناش نیستم.

با افتخار رو به دفتر و اون اسم خط خورده گفت و جرعه ای از قهوش نوشید.
بوی وسوسه انگیز و خوب قهوه رو داخل ریه هاش کشید و تو ذهنش یادداشت کرد حتما با تام راجب  این مسئله صحبت کنه.
با ویبره ای که از سمت گوشیش روی اپن احساس کرد ب صفحش زل زد و با دیدن اسمی که نمایشگرش نشون میداد فقط کلافه چشم چرخوند و دستشو توی موهاش کشید.
همونطور ک صداش رو صاف میکرد دستشو روی دکمه سبز فشرد و سعی کرد هیجانی هرچند مصنوعی رو مخلوط صداش کنه

-هیی..اشتباه دیدم یا این واقعا جان مَکنِدی عه که به من افتخار میده؟

صدای خنده ی مردونه ی اون مرد شنیده شد و بعد این صدای گرم و پرانرژیش بود که از پشت خط پخش میشد

+اگه میدونستم خوشحالت میکنه زودتر تماس میگرفتم استایلز..کجایی خبرت ازت نیس؟ اینروزا باید تو اسمونا دنبالت بگردم.

-عام...خب خودت میدونی که حسابی مشغولم ..نزدیک کریسمسه و خب،  همه برای قراردادای جدید سر و دست میشکونن،متاسفم اگه تماسی باهات نداشتم رفیق.. چه خبرا؟

+اره میدونم..شلوغ مثل همیشه!
راستش برای کار مهمی باهات تماس گرفتم هری..
یه مراسم خیریه برای کریسمس،  آخر همین هفته برپا میشه ک حسابی به حضورت نیازه

لبهاش رو روی هم فشرد و موهاش رو با حرص عقب روند. این اصلا خبر خوشحال کننده ای نبود.. حداقل نه برای هری!

- جان خیلی دوس دارم ک بیام ولی میدونی ک..

+نه هری ایندفعه نه ..این یبار ردش نکن قول میدم مثل سال قبل فقط هدر دادن وقت نباشه.. ایندفعه حتی خودمم برای هماهنگی های  این مراسم هیجان زدم ..هیچ ایده ای نداری که امسال قراره چه استعداد نابی و روی استیج اون مراسم ببینی.فقط بهم اعتماد کن و بیا، باشه رفیق؟

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Mar 28, 2020 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

' Then came You ' |z.s|Where stories live. Discover now