~Proposed music:
Silhouettes
Library tapes2012 Oct 30
"اشک ها و دردها"
بارون با شدت از پنجره به داخل میریخت و پسری که خودشو زیر پنجره جا کرده بود رو خیس میکرد.
پسر سرش رو بیشتر خم کرد تا خون روی گونه هاش داخل دهنش نره...اشک هاش که جاری بود تضاد وحشتناکی با لبخندش ایجاد کرده بود.شیشه رو یک بار دیگه روی گونه اش کشید.گل برگ های رز های سرخ که با وزش های باد پخش میشدن و قطرات خون ریخته شده روشون رو با خودشون به اطراف میبردن،خبر وحشتناکی رو فریاد میزدن.
صدای خش دار پسر توی اتاق پیچید:"یادته...!؟گفتی که صورتمو از همه بیشتر دوست داری...به خاطر همون وقتی دیگه قشنگ نبود گفتی ازم متنفری؟اما گفتی از اینکه صورتم سرخ میشه خوشت میاد...پس الان چرا دوستم نداری؟یادته هونا؟ اون روز...توی کافه...چقدر زود گذشت...هنوز یادمه اون رز های سرخ رو طوری توی صورتم فرو کرده بودی که من از پشت صندلی افتادم!"
هرهر خندید و کف دستشو محکم روی زخم های وحشتناک صورتش کشید:"نمیخوای برگردی؟ساعت داره از دوازده رد میشه زیبای من...نمیخوای نورتو به شهر نشون بدی؟ به این عاشق منتظرت؟"
امیدوارانه به ابر های تیره زل زد.ماه شب های تیره اش کجا بود؟ نمیخواست دوباره خودشو نشون بده؟
پس کجا بود ماه درخشانی که هرشب اونو مست میکرد؟کجا بود رز سرخی که عطر عشق درش جاری بود؟کجا بود!؟••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
2006 Oct 30
"اعتراف"
بارون میبارید.
صدای هرهر خنده های جوون ها سرمستانه توی کافه کوچیک پیچیده بود:"کیم جونگین...یه بار دیگه باشه؟ یه بار دیگه!!"جونگین تقریبا از خنده غش کرد ولی بعد یکبار دیگه صداشو کلفت کرد و کمرشو خم کرد:"بفرمایید جناب کیم لطفا بفرمایید واقعا ممنونم که تشریف اوردید وگرنه پارم میکردن!"
تمین محکم توی کمر دوستش زد:"خفه شو جونگ دیگه اینجوری هم نبود."
لوهان جیغ زد:"همین بود...باور کن همین بود!"جونگین قهقهه زنان خودشو روی صندلی رها کرد که نگاهش ناگهانی به پسر برفی و جدی مدرسه افتاد.
نگاه گیجش بین اون پسر دراز و درس خون و بعد دسته گل رز سرخی که توی دستش بود گشتی زد و بعد به اعضای جمع گروهشون چرخید.اون میخواست درخواست بده؟ اما به کی؟اخم کرد و حس حسادت وجودشو سوزوند.انگار همه کم کم متوجه میشن که اوه سهون عصبی و جدی داره با خودش کلنجار میره تا جلوتر بیاد.
بالاخره اون پسره کله شق پاهاشو زمین زد و درست مثل گاومیشی که قصد حمله کرده باشه سرشو پایین انداخت و جلو اومد.جلوی میز وایستاد و نعره زد:"کیم جونگین شی!!"
YOU ARE READING
30 Red Rose On October 30th
Fanfiction↬Genre : Romance , Drama , Tragedy , Psychology ↬Author : Shadow ↬Couple : Sekai ↬Type : One Shot ❅2019 October 29 ❊میدانی!؟ در نبودت خاطراتت را بوییدم...اما بوی تنت را نمیداد. گویی عطرت رو از خانه که هیچ،از انها نیز دزدیده بودی!! آخر ای ناله پر سک...