𝐋𝐞𝐭 𝐦𝐞 𝐅𝐔𝐂𝐊 𝐲𝐨𝐮

4.6K 379 606
                                    

Warning : smut

«jenlisa»

جنی و لیسا از روی کنجکاوی به خاطر قهقهه های بلند و سر سام اور از اتاق هاشون بیرون اومدن .

با ابرو های بالا پریده و لب های خطی شکل جیسو و رزی رو که از شدت خنده قرمزه شده بودند و اشک از چشم هاشون سرازیر بود انالیز کردند .

با بلندتر شدن خنده رزی و جیسو وقتی که چشم هاشون بهم افتاد ، کنجکاویشون از چند دقیقه قبل هم بیشتر شد

جنی دستاش رو به پهلوش تکیه داد و به هم‌گروهی های شلوغش چشم غره رفت و بعد چند ثانیه کوبیدن پاش روی زمین سر حرف رو باز کرد :

" شما دوتا دوباره چه چیز مسخره ای پیدا کردید که باهاش شکنجمون بدید ؟ "

جنی چشماش رو ریز کرد و روی مبل رو به روی جیسو نشستم و توی چشماش منتظر جواب بود
جیسو اول چند دقیقه با رز مشورت کرد و بعد از خندیدنای ریز ریز دوتایی انگشت اشارش رو سمت لیسا که کنار مبل دیگه دست به سینه ایستاده گرفت و بین جنی و لیسا چرخوندش:

" اون پستر جنلیسا که امروز دست فن رو یادتونه ؟ ما شما دوتا رو توی گوگل سرچ کردیم و باورتون نمیشه چقدر بلینک های خلاقی داریم ، یه برنامه هست که یه عالمه پوزیشن جذاب از شما نوشته "

لیسا در حالی که سعی میکرد نگاه جنی رو نادیده بگیرن روی مبل نشست و گلوش رو صاف کرد انگار نه انگار که تا الان چیزی در مورد موضوع جنلیسا شنیده :

" باورم نمیشه اینقدر بیکار باشید "

جیسو نیشخندی به لیسا زد و کمی با گوشیش ور رفت و پاهاش رو روی میز انداخت :

" راستش جذاب بود بزار یکمش رو بخونم ' لیسا دستش رو بین پاهای جنی گذاشت و انگشتای بلندش رو حرکت داد . جنی نمیتونست جلوی ناله هاش رو بگیره ' "

لیسا اب دهنش رو قورت داد و به جنی که توی مبل فرو رفته و پاهاش رو توی شکمش جمع کرده نگاه کرد
الان بیشتر از هر وقت دیگه ایی دور و ور جنی احساس گرما میکرد و میخواست از شر ضربان بین پاهاش خلاص شه
از طرفی جنی با وجود حس خجالتی که داشت میخواست بدونه ماجرا به کجا میرسه

جیسو زیر چشمی به صورت های قرمز جنی و لیسا نگاه کرد و بی کنترل زد زیر خنده و گوشی رو به چهیونگ داد تا بقییه پارت رو بخونه

رزی با کمال میل نیشخند بزرگی حواله بهترین دوستش کرد و شروع به خوندن بقییه نوشته کرد :

" لیسا انگشتش رو توی پوسی گرم جنی فرو کرد . با ناله های بلند جنی گر گرفت و ... "

جنی مثل اینکه زیر پاهاش سنگ ریزه داغ ریخته باشن بی‌قراری میکرد .
با یه حرکت آنی از روی مبل بلند شد ‌
انگشتش رو با تحدید سمت دو نفری که حرکاتش رو در حد باله مگس هم جدی نمیگرفتند تکون داد :

JenLisa ShotsWhere stories live. Discover now