هرگونه کپی برداری از این داستان پیگرد قانونی دارد
خوندن این داستان ممکنه برای یک سری افراد ناخوشایند باشه پس خواهش میکنم قبل از خوندن این رو در نظر داشته باشید⚫️
کسایی که کارای من و نگین رو تا الان دنبال میکردن میدونن من در حد خودم سعی میکنم چیزی رو بنویسم که خیلی خیلی کمتر توی واتپد پیدا بشه پس این اطمینان رو بهتون میدم که این داستان رو هیچ جا ندیدید و نخوندید پس لطفا قبل از شروع کامل داستان از کامنتهایی مثل "چه قدر شبیه فلان فیلمه" و قضاوتهای کاملا بی جا جدا خودداری کنید
قرار نیست مثل بعضی داستانها تماما راجب روابط جنسی اینجا چیزی بخونید و فقط توی قسمتهایی که من صلاح دیدم این روابط هست که اول اون فصل بهتون اطلاع داده میشه.
نوشتن این داستان به این معنی نیست که من از اینجور روابط جنسی و خشونتها دفاع یا طرفداری میکنم و این داستان کاملا از روی تخیلات نوشته شده
همونطور که میدونید فضای این داستان یه بازی هست و فصل ها براساس لول/ مراحل بازی شماره گذاری میشن و تا اخرین فصل پیش میرن. این یه داستان خیلی طولانی نیست اما بیشتر از یه جلد داره و امیدوارم نظرتون رو جلب کنه
تیزر بعدا توی همین پارت گذاشته میشه ⚫️
هر شعری که توی این داستان استفاده بشه نوشته ی خودم هست به جز جایی که اعلام کنم ⚫️
با ارزش پوزش, برای خودمم سخته که بخوام این حرف رو بزنم ولی یه نویسنده ی خیلی خیلی معروف توی واتپد هست که به محض اینکه کارای منو میخونه - نمیدونم به چه قصدی- یکی از بزرگترین ایده های هرداستان منو برمیداره و به خاطر خواننده های بیشتری که دنبالش میکنن باعث میشه من کپی گر به نظر بیام.
من روی اینو نداشتم که این حرف رو به خودش بزنم, پس خواهش میکنم اگه داری این رو میخونی چیزی رو از این داستان برندار! نه فقط شما بلکه همه ی کسایی که به من لطف دارن و این داستان رو میخونن
امیدوارم که لذت ببرید و خواهش میکنم خواهش میکنم به فصل ها رای بدین و کامنت بذارید
اگه فکر میکنید کسی به شدت دنبال خوندن یه موضوع جدیده تگش کنید :)
با عشق؛
آیدا میم.
YOU ARE READING
Bones Are Blue
Fanfictionسال 2156، وقتي كه جمعيت دنيا به حد غيرقابل كنترلي زياد شده بود؛ يه شركت آمريكايي بازي اي رو بيرون داد كه ادعا ميكرد قراره دنيا رو تغيير بده. بازي اي كه با تمام VR ها تفاوت داشت. درست توي آوريل 2156 يه نسخه ي اپديت شده از اون بازي بيرون داده شد. "...