Jhope/sope (part1)

949 71 38
                                    

No smut
جی هوپ اینجا مواد مخدریه ک هوسوک ساخته. اسم خودش نیست.

بینی سرخش رو بالا میکشه، موهای نسکافه ایش به خاطر نمناک بودنشون کمی فر دارن و چهره‌‌اش برخلاف همیشه روشنه.

"چه بلایی سرش اومده؟ "
سونگوو با کنجکاوی به هوسوک خیرست. انگار که یه عضو جدیده، نه کسی که ازش دستور میگیره.

"از موادی که خودش درست کرده زده"
یونا با شوق عجیبی تو صداش میگه. نمیتونه به روی خودش نیاره چقدر عاشق این روی روشن و کیوت رئیسشون شده.
ولی سونگوو متعجه؛ هوسوک کسی نبود که جلوی اینهمه آدم نقطه ضعف بده.

هوسوک از روی صندلی قرمز بلند میشه. اون خماری مواد رو نداره ولی هنوز بدنش سسته و کمی گزگز میکنه. حسش جوریه که انگار از یه سکس فوق العاده اومده.

"فکر نکن حتی وقتی نئشه ام میتونی بهم دست بزنی"
هوسوک وقتی تو چشمهای سونگوو خیره‌ست میگه. معمولا مواد نمیکشه حتی اگه مال خودش باشه ولی جی هوپ فرق داره، میخواست امتحانش کنه ولی نه توی تنهایی. هوسوک همیشه به یه تماشاچی نیاز داشته و داره ولی مطمئنا سونگوو نیست. اون مال خودش رو میخواد. تماشاچی که جوری نگاش کنه که خودش مخدره نه چیزی که میکشه.
درست همونطور که شوگا نگاهش میکرد.
و همونطور که شوگا صداش میزد جی هوپ.
ولی شوگا خیلی وقته رفته.

سونگوو فقط سرتکون میده بعد به سرعت بدون اینکه مثل همیشه چاپلوسی کنه سعی میکنه در بره. رئیسش انگار ترسناکتر شده.
یونا میمونه ولی یونا ام دیگه نمیتونه تو دلش به هوسوک بگه کیوت.

"سفارش هارو برسون، نمیخوام به کسی زیر بیست سال بفروشیشون."
قانون همیشگی هوسوک، مشتری هاش نباید زیر بیست سال باشن.هیچکس نمیدونه چرا ولی کسی ام نمیپرسه.

یونا تایید میکنه و با داد بلندی میگه که بسته هارو آماده‌ی تحویل کنن و از جلوی هوسوک غیب میشه.
شاید چند دقیقه ام نمیگذره که یونا دوباره برمیگرده.
"پلیسها دم در بارن. میخوان بیان تو، ایجی نگهشون داشته "

همه‌ی افراد توی بار سکوت میکنن، صدای پچ پچ های ارومشون و پلاستیک های بسته بندی متوقف میشه.
هوسوک کمی‌ شوکه‌است تاحالا نشده بود لو بره ولی خودش رو خفظ میکنه.
" هرچند تا بسته میتونید بردارید. ولی نه اونقدری که نتونید باهاشون فرار کنید"
همه دست به کار میشن و هوسوک توی اتاقی که مال خودشه میره و بهشون میگه بیان دنبالش.
"از این در میرین تو انبار یه در پشت کمد فلزیه. میخوره به خیابون "

یونا کوله‌ پشتیش پر از جی هوپش رو میندازه رو دوشش و میزاره بقیه اول برن.
"خودت چی؟"
وقتی هوسوک میخواد از اتاق بیرون بره میپرسه و باعث میشه همشون سمتش برگردن.

ضربه های محکمی به در ورودی وارد میشه و باعث میشه همه تکون بخورن و بیخیال رئیسشون بشن.
هوسوک اهمیتی نمیده اگه پلیس بگیرش. اون خیلی وقته زندانیه، توی خودش. و هیچ زندانی تنگ تر و سفید تر از خودش نیست.
ترجیح میده پلیس بگیردش تا بخواد باری رو که توش زندگی کرده اینطوری ول کنه.
هوسوک قانون های خاص خودش رو داره، مثل نفروختن مواد به زیر بیست ساله ها تنها نکشیدنشون و قانون مهم دیگه‌ی هوسوک خداحافظیه.
کسی که میره حتما باید نشون بده که میره.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Nov 04, 2020 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

BTS oneshotsWhere stories live. Discover now