Select All
  • destiel fun
    97.5K 15.8K 123

    castiel:is that supposed to be funny? dean:no castiel: dean:it's hilarious -supernatural-

  • Just Hold On(completed)
    441K 50.7K 60

    Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤

    Completed  
  • 𝑺𝑨𝑽𝑬 𝑴𝑬 ~[𝐋.𝐒].[𝒁𝒊𝒂𝒎]࿐
    12.8K 3.3K 24

    [on going...] «فرقی نداره چندبار گم بشی هری! من هربار میام و نجاتت میدم...» پرنس لویی ویلیام تاملینسون، شاهزاده و جانشین یکی از هفت قلمرو و هری فقط یه خدمتکار ساده‌ست... ولی چی میشه اگه یه روز دیگه اوضاع مثل سابق نباشه؟! چی میشه اگه داستانی که از بقیه برای خودمون ساختیم، زمین تا آسمون با واقعیت فرق داشته باشه؟! COVER...

  • "snowman" for narastoo
    10.8K 1.1K 39

    "آدم برفی" (محسن تنابنده و احمد مهران فر در کنارهم💜) ماجراهایی که برای محسن و احمد پیش میاد همراه چاشنی طنز نقی و ارسطو و ازهمه مهم تر --💜"نَرَسطو"💜 نوشته شده ی دستِ من💜صبا #narastoo #naghi #arastoo #mohsentanabande #ahmadmehranfar #snowman #tanafar #تنافر

    Completed  
  • بهترین دیالوگ ها از کتاب های معروف
    1.9K 191 5

    دیالوگ های ماندگار از بهترین کتاب ها

  • His repetition |N.S| MPRG
    1.1K 240 7

    / تو میدانی از هیچی نمیترسم فقط حیف است ... سالها با بودنت زندگی کنم و تمام قلبم را تصرف کنی اما ... هزار سال با امید دوباره دیدنت ، بخوابم ولی خواب تو را نبینم / Story by : Moby ✳ Boy x Boy ✳ Smut ✳ MPRG ✳ Romance 💢 @mobynarry_1D

  • game of survival {L.S} {Z.M}
    1K 282 7

    Who's in the shadows? Who's ready to play? Are we the hunters? Or are we the prey? There's no surrender And there's no escape Are we the hunters? Or are we the prey?

  • I wanted to call you ZiZi
    30.6K 4.5K 45

    -«هی لو...مشقاتو نوشتی؟» -«نه بیخیال... کی به کیه! تازه فردا که تعطیله!»

  • 28th Street Bakery (نانوایی خیابان ۲۸ ام)
    12.5K 2.4K 32

    لویی این دفعه داد زد... _چرا ازم فرار میکنی؟ هری با صدای آرومی جواب داد: _میترسم...! با رنجش چشماش بهش خیره شد.. لویی: از من؟ هری: از عشق... .................................................................. اینجا نه خبر از قتل و گروگان گیری نه سلطنت و گرگ ها اینجا داستان آدم های معمولی و زندگی های روزمره کسایی که واس...

  • TigerBun🐯🐰
    268K 46.3K 57

    "کوک... رونای تو واقعا بزرگن!" ببر هایبرید بدون هیچ خجالتی اینو گفت و به خرگوش کوچولویی که داشت هویجش رو میخورد خیره شد. پسرک با چشمای درشت شده اش پرسید"هیونگی میدونی چی بزرگتره؟" پسر بزرگتر تلاش کرد تا افکار منفیش رو کنار بزنه. اون میدونست که بانیش معصوم تر از این حرفاست... "چی بزرگ تره جونگکوکی؟" پسرکوچکتر هیجان...

  • حرف حساب 👌
    3K 617 25

    تعریف من از "جامعه آزاد" جایی است که اگر کسی نخواهد همرنگ جماعت شود در "امنیت" باشد... #آدلای_استیونسون

  • My confessions to my mother
    5.3K 1K 9

    اعترافات من به مامانم 😐😂 ..... البته در ۱۰ سال اینده 🔫😐

  • Tumblr Boy|L.S (Persian Translation) *Completed*
    36K 7K 23

    هری یه تامبلر بویه که ایدلش لویی تاملینسونه. اون فقط یه فن بوی سادس تا اینکه از لویی نوتیس میگیره... . . Original Story By: @Dark_Larrie17 *Completed* - #5 in shortstory - #6 in loveislove

    Completed   Mature
  • We Engaged :)
    565 139 1

    don't miss this amazing love story 💛OBVIOUSLY

  • Zigi
    1.3K 255 2

    انگار اون چشما اونو تو روياهاش غرق ميكرد

  • Valley of the Wolves
    21.7K 6.7K 33

    ❌complete❌ لویی پسر دوم پادشاه سارای است و مورد حسادت و خشم برادر بزرگترش چه اتفاقی می افتد اگر قدرت حمایت پدرش را از دست بدهد و بی پناه به دره ای پر از گرگ روانه شود ژانر : تخیلی _ رومنس #Larrystylinson #L&H💙💚 ITS A BUTTOM LOUIS FF

    Completed   Mature
  • 𝘋𝘰𝘯'𝘵 𝘉𝘦 𝘈 𝘑𝘢𝘤𝘬𝘢𝘴𝘴
    911 218 10

    یک راهنمای کوچک برای بیشعور نبودن !

  • °°°LOUIMON°°°
    6.4K 1K 14

    عه وری متفاوت استوری ،عه پیور لجندری لاو بیت وین عن عیگل ‌(ای کی ای سایمون) و عه کبوتر (ای کی ای لویی) . 🕊️💛💙🦅 Warnings ⚠️: chendesh content. Don't fall in love with simon, he's taken .

    Mature
  • نخلستانِ هوس [L.S|Z.M|M.Preg]
    3.6K 578 4

    ❌چند ماه آپ نخواهد شد❌ + دلم تنگ شده برا روزایی که سیبیلای بلندت توی تیلیت کله‌پاچه می‌رفتن و برات ضعف می‌کردم. × دلم تنگ شده برا روزایی که اونقدر خوشگل بودم و با دیدنم توی ستونا می‌خوردی. + دلم تنگ شده برا روزایی که نوار می‌بستی رو ترک دوچرخه و دم خونه‌م می‌شستی و نوشابه زرد می‌خوردی. × دلم تنگ شده برا روزایی که قایم...

    Mature
  • The Humans
    168K 24K 106

    توصيه هايى براى يك انسان.

    Completed  
  • Quotes from Books -2
    61.1K 6.2K 94

    نقل قول از كتابها / ٢.

  • New start [l.s]
    39.6K 9.4K 77

    وقتی که هریت استایلز فراری از قرار ها و مرد هاست اولین روز کاریش به عنوان مدیر مدرسه رو اغاز میکنه که البته قرار نیست خیلی جذاب باشه با وجود فردی تامیلنسون! و اونجایی که بعد چندبار صبر هریت تموم میشه و به لیزا تامیلنسون زنگ میزنه برای بازخواست پسر کوچولوش.... این یه شروع جدید میتونه باشه؟... اسمش مشخصه...نیو استارت! ش...

    Completed  
  • Destiny[ziam]
    10.7K 1.8K 36

    همه چیز به خودت بستگی دارد حتی اینکه چطور "سرنوشتت" را تغییر دهی، با یک انتخاب. و چه چیزی بهتر از آن، که آن انتخاب "عشق" باشد!

    Completed  
  • Power Girls
    341 33 2

    •اولین فنفیک به زبان فارسی از لیتل میکس*-*

  • ★The lord of my heart ★[L.S] & [Z.M]
    71.9K 6.1K 24

    +پیشم میمونی؟ _آره. +چرا؟ _...نمیدونم. ‌‌‌ * * * +هیچوقت نگفتی چرا موندی. _فراموش کردی؟ تو ارباب منی. +ولی من دیگه اربابت نیستم. _هستی، تو ارباب قلب منی. قصه ی عشق و اسارت با چاشنی خشونت تارانتینویی Warning⚠ +18🔞 🚫این بوک حاوی صحنه های خیلی خشن و تجاوز و نژادپرستی هستش. اگه ا...

    Mature
  • Forever Maybe? Forever Baby.
    72 9 3

    Jungkook is a 19 year old college student with too much time on his hands so he decides to fill it with multiple girls and boys. He's a player and everyone knows it, covered in tattoos and owing a motorcycle how could he not be. Jimin is a 20 year old college student who like soft sweaters and blue jeans. Though he lo...

    Mature
  • Shsh!
    53.9K 7.2K 47

    هری فهمید اگر میخواد زنده بمونه باید بین لبای زین نفس بکشه! شکار معصومیت یک پرنس زیبا واقعا ستودنی بود! دست زین پایین رفت و هری لبشو محکم گاز گرفت ؛ کمربند اون حوله ی مزاحم رو از جاش کند.. دست مرد لای رونش حرکت کرد. حس میکرد ملافه های زیرش الانه که آتیش بگیرن! طولی نکشید که وجود ناگهانی زین رو تو خودش حس کرد! چنگ د...