_𝔻𝕖𝕝𝕚𝕔𝕚𝕠𝕦𝕤_
والدین جونگ کوک امگای کیوت ۱۶ سالشون رو دست آلفای هورونی بزرگتر از خودش میسپارند اما اونا نمیدونن که قرار چه بلایی توی این یک ماه سر بچه اشون بیاد....!!!! حتما به لیستتون اضافه اش کنید🙏
والدین جونگ کوک امگای کیوت ۱۶ سالشون رو دست آلفای هورونی بزرگتر از خودش میسپارند اما اونا نمیدونن که قرار چه بلایی توی این یک ماه سر بچه اشون بیاد....!!!! حتما به لیستتون اضافه اش کنید🙏
جونگ کوک بخاطر اتفاق هایی که براش تو بچگی افتاده تو لیتل اسپیس میره وشغلش مددکار اجتماعیه با اینکار میتونه افکارشو از خودش باز کنه و جین تنها خانوادشه ژانر:bdsm
▪︎ خلاصه : عشق بین دو ورزشکار که در آستانه ی المپیک مشکلات فراوانی براشون رخ میده... یعنی جونگکوک بعد از اشتباه بزرگ تهیونگ میتونه اون رو ببخشه و به قلبش یه فرصت دوباره بده؟ شامل دو بخش: * Ice Wolf ---> بزرگسالی تهکوک ** Baby Jeon ---> کودکی تهکوک •کاپل اصلی:ویکوک •کاپل فرعی:ویمین، یونمین، نامجین •ژانر:امگاورس، امپرگ...
Tritone [𝕿𝖍𝖊 𝕯𝖊𝖛𝖎𝖑'𝖘 𝖎𝖓𝖙𝖊𝖗𝖛𝖆𝖑] Couple:vkook Genre:Classic,smut,dram,Angst روز های آپ: پنجشنبه _یک...دو...سه... +داری چیکار میکنی؟ چرا ازم فاصله گرفتی تهیونگ دوباره سه قدم طی شده رو برگشت _از نظر بقیه فاصله بین منو تو ممنوع، مثل این سه قدم +چی؟ _یه فاصله شیطانی +مثل tritone؟ _هوووم دقیقا مثل tritone...
Disguise ⛓🥀 جونگکوک، وارث گروهِ جئون. کسی که به اجبار پدربزرگش باید سر قرارهای از پیش تعیین شده میرفت تا با ازدواجش بتونه به دنبال خودش وارث جدیدی بیاره! اما همه چیز وقتی بهم خورد که برای فرار از این ازدواج به دروغ گفت: "من گِــــی ام!" و حالا تهیونگ، پسر سرد و بیاحساسی که اتفاقی توی رستوران باهاش دعوا کرد، کسی ب...
چی میشه اگه یه پسر عاشق پدرش بشه؟ اونم پدری که از پسرش متنفره و اون رو مقصر مرگ و از دست دادن عشق زندگیش میدونه! جونگکوکی که همه میدونن چقدر تو کلان شهر سئول خواهان داره، چه دختر، چه پسر! جونگکوکی که با وجود تمام زیبایی هاش، جذابیت هاش، جذب هیچکس نمیشه و هیچکس اونطوری که باید درونش رو به آتیش نمیکشه، هیچ حس عطش و خ...
[Complete] "همه ی کسایی که قرار بود تاوان پس بدن مردن، ا-این یعنی من به هدفم رسیدم؟" "تو میخواستی تاوان بدن ولی هیچ وقت نگفتی چه جور تاوانی، مرگهم نوعی تاوان هست." "پس، من دیگه هدفی ندارم، این پایان قراردادمونه." "قراره درد داشته باشه، سعی میکنم ملایم باشم." "نه تا میتونی دردناکش کن، میخوام رد زندگی دردناکی که داشتم...
کیم تهیونگ آلفای جوانی ایست با آرزوی رانندگی در مسابقات رالی؛ پشت فرمون ماشین های مسابقه. اما مشکل اینجاست! اون ماشینی مناسب برای مسابقه نداره! تنها راه حلی که به ذهنش میرسه، رو انداختن به کینگ جاده ها، جئون جونگکوک ملقب به جی کی، و تن دادن به قردادی عجیب و غریب با اون هست. با وجود غربیه بودنش، جونگکوک قبول میکنه تا ب...
"پایان یافته" خب راسیتش من نه به جادو باور داشتم، نه به تناسخ و این چرت و پرتا. هنوزم باورم نمیشه همچین چیزی اتفاق افتاده و من، پارک جیمین اعظم از تناسخ روح یه دختر که از قضا قراره ملکه امپراطور توی دهه ای بوق بشه، باشم و بعدشم یهو خر پس کلم بزنه و قول محافظت از اون هیولای دوسر رو به خودم بدم . بیشتر از همه از خود...
ژانر : تاریخی ، انگست ، امگاورس ، اسمات کاپل : یونمین (کاپل اصلی) ، تهکوک ، نامجین (کاپل فرعی) چه اتفاقی میوفته اگه پارک جیمین و مین یونگی بعد از چند سال دوباره هم رو ملاقات کنن ، اون هم توی دو تا زمان متفاوت !!!؟
"جناب.." "آیس!" "خوشبختم کیم تهیونگ هستم!" . . . . . *این کتاب بیشتر یک کتاب عاشقانه است تا کتاب مافیا و امیدوارم لذت ببرید* story by Surfangel Genre : romance , fiction , angst , smut, Drama, Horror couple: TaeKook
با اومدن رئیس شرکت، همه توجهشون به اون سمت جلب شد. رئیس کیم و پارنتری که امشب انتخاب کرده بود با لباسهای ست و دستهای درهم قفل شده به همه خوش آمد گفتن و در آخر، سر یک میز ایستادن. '⋆ - ددیت میدونه اینجایی و بیش از حد خودت خوردی؟ جونگکوک با لفظ "ددی" که از دهان پسر بارمن بیرون اومده بود، لبهاش رو غنچه کرد و نق ز...
"ولیعهد" [ گفتی مثل یه کاکتوس قویم؟ ... ولی حتی کاکتوسم نیاز به آب داره ... ] **************** [ فقط با دیدن چشمات ، دلم خواست تایتانیکی باشم که توی دریات غرق میشه. ] کاپلها : یونمین ، ویکوک ، سکرت🌱 ژانر : مافیایی ، اکشن ، رُمنس ، اسمات ~اگه دنبال شخصیتای کلیشه ای که همه تو یه خط حرکت میکنن هستین این داستان براتون ک...
کیم تهیونگ، پلیسی که بدنبال پیدا کردن بزرگترین بند مافیای کره، پروف، دنیا رو زیر و رو کرده تا انتقام پدر و خانوادشو بگیره! چی میشه اگه جونگکوک بیهوش بدست مامورای تهیونگ پیدا بشن؟ ________________________☆____________________ کاپل اصلی: تهکوک کاپل فرعی: یونمین ژانر: اسمات، درام، راز آلود، جنایی
-ویژن- نویسنده: پریماه کاپل: ویکوک ژانر: سکرت خلاصه: -تو اعتقادی به خدا نداری. جونگکوک رو به روی مرد بزرگتر ایستاده بود و به لطف بوت های چرم مشکی رنگش، اختلاف قدی شون حالا به چشم نمیومد. دست هاش رو داخل جیب اوِرکت مرد کرد و زمزمه وار بهش گفت. -دارم پاییز. من ایمانم به توئه، نگاهم روی توئه. میگه و اجازه میده سیگار بی...
داستان درباره پسریه که شهرت بدی داره و همین شهرت بد باعث شده یکی از سهامدارهای بزرگترین شرکت تجارت الماس بهش جذب بشه و اونو برای خودش بخواد. و البته که تهیونگ هرچیو بخواد؛ به دستش میاره!