Eclipse
ولی من میدونم که چشمهای قشنگت رو ازم نمیگیری.
آدم ها کی میخوان بفهمن بزرگترین دشمنشون ذهنشونه؟ ❌شامل مقدار زیادی سلف هارم، حیوان آزاری و قتل =)❌ SHORT STORY Highest ranking : #2 in shortstory
[completed] او به دور من میچرخد و تو به دور او... او عاشق من است و تو عاشق او چرا نمیشود فقط تو باشی بدون او؟
نمی تونست بیشتر از این تظاهر کنه خیلی دوستش داشت خیلی زیاد پس چرا پس چرا برای همیشه پیش خودش نگهش نداره؟ چرا نتونه برای همیشه داشته باشه تش هیچ زخمی عمیق تر از تظاهر به اروم بودن نمیتونه وحشی ترت کنه هرولد completed
"یه چیزی بگو...دارم ازت دست میکشم... من فردِ خاصِ زندگیت میشم، اگر تو ازم بخوای... هر جایی بری من دنبالت خواهم اومد... یه چیزی بگو... دارم ازت ناامید میشم..." say something I'm giving up on you... Translator : @blueheartedme_
خدا لبات رو ساخته برای بوسیدن و چشمات رو برای پرستیدن، دستات رو برای گرفتن و سرت رو برای بغل کردن...
[COMPLETED] بوی مرا بشنو و بر کویر قلب من، ببار. پنج اکتبر دو هزار و نوزده تا نه مارچ دو هزار و بیست.
با صدای زنگ گوشیش نگاهش رو از روی پرونده ها برداشت و به گوشیش داد ، اسمی که روی گوشی بود رو اروم زیرلب خوند "Mine " اخم های توهم رفتهاش باز شد و لبخندی روی گونه هاش نشست ، انگشتش رو روی ایتم سبز رنگ گذاشت و کشید . "جانم لو "
\completed/ و از همان صبح به بعد، دیگر افتابی برایش طلوع نکرد. خنده ایی به سراغش نیامد. "جانش"او را ترک کرده بود و جسمش، بیهوده زندگی میکرد تا به پایان برسد... Larry story
هری به سمت لویی میره و دستهاش رو روی پهلوهای لویی میذاره. آرزو داشت میتونست لویی رو با نوک انگشتهاش بسوزونه همونجور که لویی با وجودش اونو میسوزوند. "دوباره نه،" هری وقتی تیشرت لویی رو بالا میده، تکرار میکنه. دستهای لویی بالا میاد وقتی که هری تیشرت رو از سرش رد میکنه، و بیتوجه به سمت تخت لویی میندازتش. "من دوباره با ت...
Completed ✓ زمانی که چشم هاشون رو باز کردند،گیج و سرگردان بودند و با آشفتگی به اطرافشون نگاه انداختند. تنها درکی که همگی تو اون لحظه داشتند تو یک واژه خلاصه میشد: ترس. ترسی که هرچی بیشتر میگذشت،بیشتر در وجودشون رخنه میکرد و انگار اون مرد از همین ترس اون ها تغذیه میکرد و لذت میبرد. اون ها هراس داشتند از اینکه نفر بعد...
یکی تشنه خون دیگری تشنه اون این داستان شامل صحنه هایست که ممکن است برای همه مناسب نباشد⚠️ •zayn top
What if our beloved novel 'My Policeman' didn't end with the words "I know you'll have been a good listener"? A possible sequel to Bethan Roberts' "My Policeman".