Always [Drarry]

هری یه نقاشی پاره پاره شده بود، و دریکو کسی که این شاهکار رو میپرستید.

Dark light [Drarry]

دراکو: میخواستم روی ماه ببوسمت اما وقتی بوسیدمت تو خود ماه بودی هری!

Some Guy (Drarry)

بعد وقتی به خودم اومدم ... دیدم رفت ‌... دیگه نداشتمش و الان ... دوباره برگشته ... (فصل اول: First Time Again)

First Time Again (Drarry)

[COMPLETED] حتی اگه از هم دیگه دور هم باشیم بازم قلب من برای تو میتپه و اینو میدونم که تیکه‌ای از وجود تو هم دقیقا همینو میخواد. (فصل دوم: Some Guy)

Hold My Hand [Persian Translation]

توی کلاس معجون‌ها یه چیزی درست پیش نرفت و باعث شد هری و دراکو برای یک ماه دست‌های همدیگه رو بگیرن. دوتا دشمن مجبور شدن یه اتاق داشته باشن، سر یه میز بشینن و کلاس‌ها رو با هم شرکت کنن. تنش بینشون زیاد شده ولی آیا اون دو نفر میتونن از پسش بر بیان؟ و میتونن به چیزی بیشتر از دو تا دشمن تبدیل بشن؟ Author: @_the_drarry_life_

Dark Paradise

*کامل شده* این بوک داستان هری و دراکو توی سال شیشم توی هاگوارتزه که با داستان اصلی یکم از نظر جزئیات فرق میکنه ، اما در کل فضاش همونه. *این داستان من قبل از بوک اولی که گذاشتم یعنی(Séparation forcée) نوشتم ، پس اگه یکم نسبت به اون یکی ضعیف تر بود علتش اینه🙂🤝🏻*

VKOOK ONESHOTS

چند شاتی های ویکوک/کوکوی در طرح ها و رنگ های مختلف😁 با کمی چاشنی اسمات🌙 #سایلنت_ریدر_نباشیم

Drarry is real

صحنه هایی از درَری. کیوت غمناک فانی ادیت پروف

Sin | Drarry

" تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.

Can I have this dance?|drarry

مراسم فارغ التحصیلی نزدیکه و بیاین ببینیم با دراکو چی میگذره! سه پارت:تکمیل شده

♠️King of spades♠️

❌لطفا این فیک را بدون اجازه و رضایت بنده جایی منتشر نکنید⛔️ سپاس از درک و فهم و شعور‼️ ⚫️فصل اول (تمام شد) ماه و خورشید.. عشق و نفرت.. ... تاریکی و نور.. .... دنیا با هم در تضاده... اما خوشگلیش به همینه که باید یه بد باشه تا خوب به چشم بیاد باید مرگ باشه.. تا زندگی جریان پیدا کنه... -------- ۱۰/مهر/۱۴۰۰ بچه ها سلام ا...

It Was All Just A Game [Persian]

"کاش تنها نقطه ضعف نقشه ام رو پیش بینی می کردم. نقشه ای که باعث شد کاملا شیفتت بشم." تا اطلاع ثانوی اپ نمیشه~ Credit to the author: @Write_me227 This is the Persian edition of "It was all just a game" and I'm only translating this masterpiece! "فقط ترجمه میکنم و صاحب این بوک نیستم."

Drarry_My Beautiful Mistake

"کسی بهم تنه میزنه و از کنارم میگذره،میچرخم به عقب.باز هم مالفوی.نگاهی بهش می کنم و بی حوصله میگم:خدا رو شکر کورم شدی مالفوی. و دوباره میچرخم سمت پنجره ی قطار.مالفوی میاد جلو کنارم می ایسته و با لحنی که تمسخر از توش حس میشه میگه:حواست به حرفات باشه پاتح.من امسال دانش اموز ارشدم.فکر نکنم تا به حال کسی قبل از رسیدن به م...

Séparation forcée

*کامل شده* این فف با همه فف های دراری که تا الان خوندید زمین تا آسمون فرق داره بهتون قول میدم😂🤝🏻

Dark love [drarry] [Persian]

این اولین باری بود که دراکو از هری دفاع میکرد حتی خودشم نمیدونست داره چیکار میکنه در حال اپ

Favourite OTP

[Completed] کتاب وانشات از تمام شیپ های معروف سریال ، فیلم ، کتاب ، انیمه و.... که به صورت درخواستی و یا ترجمه نوشته میشه. 🚫غیر از برابچ واندی و کیپاپ🚫 اینجا ایده هایی رو نشر میکنیم که خوابمون رو تسخیر کردن. خوشحال میشم درخواستی دارید بهمون بسپارید. نویسنده ی دوم : @hannanee نویسنده ی سوم : @amanda_herah #sterek #de...

* E x L *

_اگه بهت خیانت کنم چی؟ +هیچی.. _واقعی که نمیگی..؟ +من بهت اعتماد کردم و حالا اگه تو بخوای بهم‌خیانت کنی.. چیکار میتونم بکنم.. ؟ _میتونی پیدام کنی و ازم انتقام بگیری.. +من هرگز از کسی که دوسش دارم انتقام نمیگیرم..

Can I touch your heart?

موضوع:ترحم یا عشق ....نفرت یا دوست داشتن حسشو هیچوقت نسبت به خودم نفهمیدم ولی خودم متوجه احساسم شدم.... لیوایxارن ژانرشو نمیدونم داستان از اونجایی که تازه دیوار ماریا رو پس گرفتن گایز این فن فیک برای من نیست برای یکی از دوستامه

𝐂𝐇𝐀𝐍𝐋𝐈𝐗 𝐁𝐎𝐗

هایی کلوچه ها این شما و این یه باکس از وانشات های چانلیکس *-*

ɪ'ᴍ ɢᴀʏ⋆||KOOKV

☆من گیم!☆ تهیونگ تازه بخاطر دانشگاهش به سئول میاد! پسر خالش تهیونگ و به یکی از دوست های صمیمیش معرفی میکنه و تهیونگ روی اون پسر یعنی جئون جونگکوک کراش میزنه! چی میشه اگه تهیونگ بهش اعتراف کنه و رد بشه؟ 🤍💙💜 ناشناس: تهیونگ لطفا! چرا ازم دوری میکنی؟ تهیونگ: دلیلی برای اینکه بهت بچسبم ندارم! 🤍💙💜 ᶜᵒᵘᵖˡᵉ:ᴷᵒᵒᵏᵛ ᴳᵉⁿʳ...

19 days (persian)

☯︎19 days manga ☯︎ By : old xian Genres : romance, gay, comedy, school ترجمه ی نوزده روز One day let's make a band ...

My alpha

«وضعیت: در حال نوشتن» خب سلام این اولین فن فیکمه و تجربه کافی ندارم که خوب بنویسم و از اون جایی که من عاشق ژانر امگاورسم اومدم هایکیو رو با ژانر امگاورس مخلوط کردم 😁😁😁😁 به شدت اسمات داره 🔞🔞🔞🔞🔞🔞 اونایی با اسمات دار مشکل دارن نخوننش خلاصه: داستان از اون جایی شروع میشه که هیناتا فکر می‌کنه کاگیاما ازش متنف...

dazouuya⁦ㄟ(≧◇≦)ㄏ

وانشات هایی از انیمه های مختلف ♡ ولی اکثرا از بانگو هستن ^^ هر پارت داستان جدا داره ؛)

When the Stars Align S.1

وقتی ستاره ها هم تراز شوند ♡~ 드말 ---- فصل ۱ ---- ●خلاصه : چانیول یک آلفاست و بکهیون یه امگا که به تازگی نقل مکان کردن تا همسایه چان باشن . یه روز بکهیون از کنجکاوی توی خیابونا دنبال پدرش بوده و می خواست اونو پیدا کنه که ناگهان توسط چند نفر مورد آزار و اذیت قرار میگیره ، خوشبختانه چان به موقع میرسه و به اون کمک می...

Soft Cuddling(｡•̀ᴗ-)✧⁩

رابطه‌ی بین دونفر ک یکی از اونها ارزوی دوست شدن با حیوونهارو داره و یکی دوست شدن با ادما یعنی میتونن ب هم کمک کنن؟یا رابطه‌ی اونها پیچیده‌تر میشه؟ این بوک برای اینکه توسط واتپد حذف نشه اسمش تغییر پیداکرده اسم اصلی این بوک : sweet caress هست

𝘛𝘩𝘦 𝘭𝘢𝘸 𝘰𝘧 𝘳𝘢𝘪𝘴𝘪𝘯𝘨 𝘢 𝘸𝘰𝘭𝘧 | 𝘱𝘦𝘳 𝘵𝘳𝘢𝘯𝘴𝘭𝘢𝘵𝘪𝘰𝘯

یوکی، یه پسر ترسو و خجالتیه که همیشه در حال تعقیب ژو ژنگه. ژو ژنگ بازیگریه که خیلی خشن و بی اعصابه! یوکی به ژو ژنگ بدهکاره و باید پولشو پس بده آیا اونا میتونن با هم کنار بیان؟

A Turn Of The Earth

Story by mishcollin available on ao3 Art by jackiedeeart on Instagram دین همون هیولاکُش 22 ساله ی همیشگی ایه که مادرشو از دست داده تا زمانی که توی یکی از شب های سپتامبر یه بارونی پوش غریبه به شیشه ی ماشینش می خوره و ادعا میکنه که یه فرشته است که اونو از آینده می شناسه و الان در حال فراره. یا... این داستان درباره ی کست...

💚the forest of his eyes💙

این تمامه ماجرا نبود..... قرار نبود هیچ وقت زندگیه خوب داشته باشم...... اگه قراره من برده اون مرد باشم....ای کاش حداقل بتونم برادرمو نجات بدم دردناکه شکنجم میکنه آزارم میده ........و لذت میبره

Half-Blood

النور يه نوجوان معمولي نيست. اول از همه، اون يه وينچستره. فك كنم همين براي توضيحش كافي باشه. اما خيلي چيزاي ديگه هم هست... اون تموم عمرش موجودات ماورايي رو شكار ميكرده ، ١٧ سالشه و فكر ميكنه كه همه چيزو ميدونه. اما نميدونه فرشته ها وجود دارن، جالبه... با وجود اينكه يكي از پدراي خودش، كستيل، يه فرشتس...

with love,gun[cockles]

[completed] هفت روز...،فقط هفت روز ديگه صبر كن و اونوقت بهش بگو...! . . . . . . . . . . . 🔞خوندن اين داستان ممكنه براي خواننده هاي سن پايين مناسب نباشه🔞 ايده پرداز: @bsunknown