Fake Boyfriend[Teen Wolf]
«واقعا اینکارو برام میکنی؟یعنی حاضری دوست پسر قلابیم باشی؟» «مگه ما رفیق نیستیم؟رفیقا برای همدیگه هرکاری میکنن!» «پس بیا انجامش بدیم!» «اوکی بیا تظاهر کنیم!» *شیپ تیام از تین ولف اندکی شیپ استرک ،اسکایزاک،گولان و ...*
«واقعا اینکارو برام میکنی؟یعنی حاضری دوست پسر قلابیم باشی؟» «مگه ما رفیق نیستیم؟رفیقا برای همدیگه هرکاری میکنن!» «پس بیا انجامش بدیم!» «اوکی بیا تظاهر کنیم!» *شیپ تیام از تین ولف اندکی شیپ استرک ،اسکایزاک،گولان و ...*
دکتر واتپد. حلال مشکلات واتپدی خواننده و نویسنده های عزیز. مشکلات خود را از جمله؛ گشادی در ووت دادن، گشادی در کامنت دادن و گشادی در نوشتن را به دست جراحان ما بسپارید. برای معاینه وقت بگیرید. لطفا در ساعات کاری مراجعه نمایید. مبلغ ویزیت: یک ووت با تشکر
توجه « به علت شرایط شتی زندگی نویسنده دیگه نوشته نمیشه تا مدت نامعلوم » +وقتی اون منو به زندگی بر میگردوند تو اونجا نبودی. _تو نخواستی که باشم! +چون این تو بودی که اولش منو کُشتی.
"من میتونم کاملت کنم لیام." "نمیخوام. چون اونم همینو میخواست ولی من نتونستم ازش محافظت کنم، اگر تو روهم از دست بدم..." "من خودم کسیم ک قراره از تو محافظت کنه." [Completed]
هی، هیچی نگو. نترس، ساعت '4:48 صبحه، از لحاظ روانشناسی این ساعت، ساعت مرگه. اما تو الان نمیمیری. مرگت 12 ساعت دیگه است. اسم من زیروعه. اومدم که نذارم بمیری. -Hello I'm Zero. مترجم : Liammalik- & lZaynMalikl-
وانشات ها و فن فیک های کوتاه(یک تا سه پارتی) از استرک که به قلم خودمه^^ در همه ی ژانر ها امیدوارم لذت ببرین
لیامی که کل زندگیش تو یه خواننده ی معروف و دوست داشتنی به اسم زین مالیک خلاصه شده و حالا قراره یه سفر چند ماهه رو باهاش تجربه کنه... کاور:deborah_me@ [وضعیت:کامل شده!] 1 #ziam 1 #zaynmalik
تا حالا شده که بربخورید به کلی داستان با این مضمون که توش گفته آلفا؟ بتا؟ امگا؟ امگاورس؟ اصلا پیش خودتون پرسیدید این ژانر از کجا میآد و به چه معنیه؟ یا تو داستانها با چیزهایی مواجه شدید که این ژانر رو کاملا اشتباه توضیح دادن؟ خب اینجا من براتون قراره کاملا این ژانر رو با تمامی تاریخچه و جزئیات برای نوشتنش باز کنم...
فکر کنم فهمیدم آدمها با رفتن معشوق چیکار میکنن. اونها ازش قصه میسازن. و این قصهی رفتن اونه.
درحال آپ "🌿☁️ "نشسته روی تک صندلی انتهای دنیا مغموم و پریشان ، رها شده بودم از بین تمام آدم های دنیا از بین تمام رهگذر های بی خبر از سکوت های آغشته به فریادم ، تو صدایم را شنیدی ... تو دستم را گرفتی مرا از تمام کوه ها بالا کشیدی هنگامی که تمام طناب ها پوسیده بودند بار ها به این فکر کردم زندگی ارزش این همه درد را...
[Complete] صداش پیچید که گفت: من حتی صدای نفساتو میشناسم چرا این موقع از شب بیداری بیب؟ خواب بد؟ جواب ندادم فقط دستمو محکم جلوی دهنم گرفتم و تا صدای هق هقم بلند نشه لیام دوباره گفت : تو جات توی بغل منه منم بدون تو خوابم نمیبره.... عزیزم برگرد... هرجایی که هستی خونه ی تو نیست.... برگرد خونه ت میشنوی زینی؟ من دوستت دارم...
بین همه این اتفاق ها،هیچ وقت فکرش رو هم نخواهیم کرد ذره ذره به کسی عشق بورزیم که از او بیشتر از خودمان متنفریم. مگه نه لیام؟ Ziam,Larry,Shiall # 1camilacabello(16.2.2022)
"هیچ شنیدی که میگن چشم ها نمیتونن دروغ بگن؟ حقیقت نداره! تنها قاعدهای که اینجا صدق میکنه اینه که هر چی چشم ها زیباتر باشن، دروغ های زیباتری هم میتونن بگن!"
بخند با کسی که خندهای که خودت دوسش داریو روی لبت میاره. اشک بریز رو شونهای که خودت میخوای. با کسی هم نفس شو که ریههات نسخ نفساشه مهم حال خوب توعه. پس چیزی که میخوای باش.
«احمقها» من معمار نیستم ولی میدونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمیتونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت دهها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفهی این و اون سرک میکشم : ) A Zayn Malik Fanfiction
یه داستان از نایل هوران .... نایل پسر مغرور و پولداریه که اصلا به عاشق بودن و این مسائل اهمیتی نمیده و کل عمرش در حال سکس و خوشگذرونی بوده زیام هم داره فیک ادیت کامل نشده Cover by: @Callme_Afsoon #1 in #persian
باید میفهمیدم شاعره! غرق شعر بود،غرق جزئیات!غرق حس عاشقانه از طرز نگاهش به قهوه ای که به سردی میرفت،از عطر تلخی که شال گردنش به شاهرگم تلقین میکرد! از نفس های آروم،قدم های مکث دار! از انتخاب یک کافه تکراری! از جمله های کوتاه ولی تا عمق وجود؛نامعلوم باید می فهمیدم؛از طرز نگاهش به نم بارون خوبی آدمای غریبه اینه که مجبور...
گاهی برای ملکه بودن باید لشکر کشی کرد،باید جنگید،باید فتح کرد... و گاهی برای ملکه شدن کافیست؛قلب یک مرد را از آن خود کنی..آنوقت تو ملکه خواهی بود ملکه قلب او. گاهی تصاحب قلب یک مرد انقدر سخت است که حکم جنگ دارد وباید مرزها را برای فتحش در نوردید. دوشیزه مری اینبار باید بجنگه..بجنگه تا فتح کنه..شاید قلب یک مرد رو و...
[ کامل شده] مثل گلی که با تابستون و زمستون بسازه ، با گرما و سرمای زندگی ساختم تا فقط ناجیم رو ببینم. اما اون فقط یه پرتگاه عمیق بود . یه سیاهی مطلق که تمام امیدم رو محو کرد . و من دیگه نمیتونم به امید اینکه میشنوه ، شبها باهاش حرف بزنم... ~~~~~~~~ **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندار...
شاید بقیه بگن اون پسر بدیه... ولی وقتی میخنده من فقط یه فرشته میبینم : ) -جلد دوم Then came you *شیپ های اصلی : ملک/ استرک/ زیام *شیپ های فرعی : هرماس / جیلنهالند ژانر : رومنس / انگست / درام
زیباترین اتفاقات زندگیام اصلا در لیست «کارهایی که باید انجام بدهم» نبودند. #1 one direction
[completed] 'من نمیخوام این اعتیاد مرگبار رو ترک کنم... من نمیخوام خودم رو از گرداب عمیق اسرار تیرهام بالا بکشم؛ اما تو مخدر خماری و مسکن دردهام باش تو گرمای استخونهای یخ زدهام باش تو نور قلب تاریکم باش... '
همه چیز به خودت بستگی دارد حتی اینکه چطور "سرنوشتت" را تغییر دهی، با یک انتخاب. و چه چیزی بهتر از آن، که آن انتخاب "عشق" باشد!
یک جایی از زندگی کم آوردم. بریدم و رفتم تا شاید جایی بتوانم کمبود هایم را جبران کنم. ،دنیایم را با طرح هایم پارچه ها و نخ و سوزن ها وصله پینه کردم تا آرامش را به خودم بدوزم. هربار دوختم، به جایی گرفت و نخ کش شد. ناگهان دستی به سمتم دراز شد. تمامی وصله پینه ها را از هم جدا کرد. آرامش را از نو طراحی کرد ،اتو زد،صاف ک...