...
بررسی تئوری خطرناک ترین سایت جهان یعنی اونلی فنز
ʚ Mini Fanfiction Ongoing ɞ ꒰ Couple: VKook ꒱ ꒰ Genre: Action, Angst, Smut🔞 ꒱ مسابقهای بینظیر، چیزی که کسی هرگز توی شهر تکنولوژی و سرعت به چشم ندیده. یعنی کیم تهیونگ میتونه به خواستهاش برسه؟ آشنایی با جونگکوک نگاه اون به زندگی رو تغییر میده؛ یا این تهیونگه که زندگیِ اون پسر رو زیر و رو میکنه؟ جونگکوکی که توی نا...
وقتی که میخوام بخوابم صدای پچ پچ ماه و ستاره ها رو میشنوم که فکر میکنم دارن درمورد من حرف میزنن و هیچ وقت نفهمیدم که اونا چی میگن!
یک هرزهٔ عوضی و استریت که هر چیزی که میخواست رو داشت-جنی در یک روز غیرمنتظره با یه پلی گرل منحرف به اسم لیسا، ملاقات میکنه؛ اون دو نفر، مثل آتیش و یخ هستن، پس..چه اتفاقی قراره براشون بیفته؟ Cover by: lisarius
تهیونگ یه پسر ۱۸ ساله اس که قراره باباش برای یک ماه به سفرکاری بره. پسر دوست باباش که جانگ کوکه به یه مکانی برای موندن توش احتیاج داره و قراره جانگ کوک اون یک ماه رو پیش تهیونک بمونه. -با ماجراهای جذاب این فیک همراه من باشی -تاپ کوک -باتم ته -ترجمه شده توسط خودم🌝 -کردیت kookvszn
"من برای تو تغییر کردم _برای من ؟ +اره فقط برای تو جئون جونگ کوک ... ژانر :درام ،اکشن ،اسمات ،بی دی اس ام ،رومنس کاپل :ویکوک ،یونمین ،چانبک
هیچکس صدای فریادهای شیطان را، وقتی از آغوش خدا رانده میشد نشنید... فقط یک نفر، یک نفر با قلب معصومش برای اولین بار تهیونگِ لال رو شنید و دل به سکوت گناهآلود و در عین حال اندوهبارش سپرد. اما جونگکوک دیر رسیده بود، خیلی دیر؛ بعد از سالها گناه و جنایت به نجات شیطان امیدی بود؟ ⊱ فیک ⊸ فریاد شیطان ⊱ ژانر ⊸ انگست، روم...
my Omega Couple:kookv.namjin.yoonmin خلاصه: جانگ کوک الفای اصیل زاده که فردی بسیار سرد و خشن که از پدرش زیاد خوشش نمیاد مادرش رو وقتی 13 سالش بوده از دست داده و پدرش تصمیم میگیره دوباره ازدواج کنه تهیونگ امگایی که از یه خانواده تمام الفا سر در اورده کل خانوادش اون رو ترد کردن ولی برادرش همیشه اون رو میبینه و اذیتش می...
خوانواده-اش توی سن کمی اون رو ول کردن و به دلیل خاطرات بد کودکی-ش جونگکوک یه لیتل اسپیسه و با تنها فرد و نزدیک ترین فرد تو زندگیش یعنی مین یونگی زندگی میکنه. اما چی میشه اگه یه شخص کاملا اتفاقی دل کوکیمون رو عاشق خودش کنه~ آیا تهیونگ لیاقت این عشق رو داره? ...
〰️〰️〰️🀄️〰️〰️〰️ Sweet Curse 〰️〰️〰️🀄️〰️〰️〰️ ▪️Couple: #Vkook وژرن دوم ▪️genre: #vampire - #mpreg - #smut ▪️Writer: @Scorpion0013 ▪️up: #FULL ⚫️خلاصه: اجبار...اشرافیت...تظاهر.. از همه ی اینا خسته شده بود بنابراین تصمیم گرفت از جشن کسل ک...
𝗍𝖺𝖾𝗍𝖺𝖾95 : بیبی بوی 𝗃𝗄𝗈𝗈𝗄𝗂𝖾: صدام زدی؟ددی 𝗍𝖺𝖾𝗍𝖺𝖾95 :لعنت بهت کوک 𝗃𝗄𝗈𝗈𝗄𝗂𝖾:کوک کیه؟ من فقط ددی و بیبیشو میشناسم ______ این اولین فیکیه که از ترجمه ورژن انگلیسیش ترجمه میکنم ورژن اصلی عربیش رو پیدا نکردم. ولی بازم ترجمه میکنم امیدوارم خوشتون بیاد.
چی میشه اگه کیم تهیونگ برای این که دوستاشو از دست رئیس یاکوزا " جئون جونگکوک " نجات بده ، قبول کنه باهاش توی یه رابطه ی فیک بره ... ولی ایا اصلا جئون قراره سر قولایی که به تهیونگ وایسته ؟! اون واقعا دیگه کاری به تهیونگ و دوستاش نداره ؟! ژانر : دارک ، فول اسمات ، تناسخی ، مافیایی 🩸 اگر دنبال یه داستانی هستید که سافت...
«کامل شده» داستان از اینجا شروع میشه که بعد از 1000 سال یک شخص آواتار با تمامی قدرت ها بدنیا میاد ولی هنوز با بدنیا نیومدنش لواتاریا جنگ رو با خوناشام ها و گرگینه ها شروع میکنن. کیــم تهیونگ رییس تمامی خوناشام ها و کیــم نامجون آلفا و رییس پک گرگینه ها با متحد شدن هم دیگه به جنگ با لواتاریا میرن و داستان با دنیا اومدن...
تهیونگ قراره با بهترین پسری که توی تمام زندگیش شناخته به زودی ازدواج کنه ولی تابحال هیچ چیزی رو جز بوسیدن با هوسوک تجربه نکرده و از طرفی هم میخواد توی رابطه با همسرش بهترین باشه. دوستش دکتری رو در همین زمینه بهش معرفی میکنه که توی این قضایا کمکش کنه. اما اتفاقاتی رخ میده که تمام معادلات بهم میریزه. Name: Teach Me Cou...
🥀🌪 دو تا آدم، از دو تا دنیای کاملا مختلف. یکی درحال زندگی کردن، اونیکی فقط دنبال زنده موندن. جئون جانگ کوک، معاون شرکت اتومبیل JK، دوست داره همه رو زیر کنترل خودش بگیره، و تا حالا موفق هم بوده و فکر میکنه از این به بعدم خواهد بود چون یه آدم ثروتمنده و همه پول رو می پرستن. حالا چی میشه اگه یه آدمی مثل تهیونگ که از...
for me.. "در ازای دریافت مبلغ مورد نظر حضانت فرزند اول شما به جئون جونگکوک داده میشود" کاپل:کوکوی، یونمین. وضعیت:کامل شده... روزهای آپ: روز های زوج
Prison کاپل: کوکوی یونمین- نامجین ژانر: جنایی & رمانتیک & روزمره & اسمات & ماجرایی & رمزالود & درام خلاصه: تهیونگ پسر جوانی که به خاطر مسائلی به زندان مرکزی سئول فرستاده میشه و اونجا با فرد مرموزی به اسم جِی کِی اشنا میشه کسی که پروندش توی زندان به صورت محرمانه نگهداری میشه و تنها چیزی که همه راجبش میدونن اینه که برای...
[] Completed [] •• - " من مجانی برات مسابقه نمیدم کیم تهیونگ! باید در ازای بدهکاریای تو به اون هیوک عوضی یه چیزی هم نصیب خودم بشه ، درست نمیگم؟!" - "من...من چیزی ندارم که بهت بدم جانگکوک..." - " اشتباه نکن! تو خودتو داری! " •• Kookv 🔞 •• - " میخوای بگی که همه عمرت رو توی یه گاراژ گذرونده بودی؟! " - " یونگی هیونگ...
"تهیونگ نمیتونم کاندوم سایزمو پیدا کنم" "سایزت چیه" "خیلی بزرگ" -اسمات -تاپ کوک -باتم ته -ترجمه شده توسط خودم 🌝 - کردیت kookvszn
نام فیک:{عشقه واقعیه من} ژانر:روزمره'رمنس' مدرسه ای کاپل:ویکوک،یونمین،نامجین °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°.
. 〰️〰️〰️🀄️〰️〰️〰️ keep the water warm 〰️〰️〰️🀄️〰️〰️〰️ ▪️ Main Couple: #VKOOK . #KOOKV ▪️Genre: Romance. Dram. Angst. Smut ▪️Translat ▪️Up: Completed ( Season1) 🌼 آنچه خواهید خواند: "دیدیش؟" تهیونگ تکون نخورد "چیو دیدم؟" "دیدی چطور داشتی بهش نگاه میکردی؟ دیدی چطور داشت بهت نگاه میکرد؟" تهیونگ چشم هاش رو...
...Complete... ▪︎مقدمه: بابا لنگ دراز عزیز... تمام دل خوشی دنیای من این است که ندانی و دوستت بدارم! وقتی میفهمی و میرانیام چیزی درون دلم فرو میریزد....چیزی شبیه غرور! بابا لنگ دراز عزیزم گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم! بعد از تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند. نمیگذارم...نمیخواهم! بابا...
I love you like humbert's love my lolita مثل عشق هامبرت، عاشقتم ،لولیتای من تاریخ شروع. 1399/12/11
" اون بهترین دوستِ پسرمه. این کار اشتباهه " " اما ددی، من بیشتر از پسر و زنت میتونم دوستت داشته باشم " ------------- اگه تهیونگ بخواد از یک چیز مطمئن باشه اینه که همیشه یه پدر خوب و همسر عالی بوده. زندگی عالی و بی نقص، یه زن زیبا و پسر دوست داشتنیش؛ تهیونگ هیچ چیزی توی زندگیش کم نداشت . البته همه ی این ادعاها به فنا...
Stay connected to all things Wattpad by adding this story to your library. We will be posting announcements, updates, and much more!
ما همیشه هم جزو کسایی نیستیم که بهشون ظلم شده گاهی این ماییم که به بقیه ظلم میکنیم اما همه آدما ارزش دوست داشته شدن رو دارن ...
تو کشتیش.. تو باعث مرگش شدی .. تو باعث شدی بمیره.. کلمات ، جملات آزار دهنده بود سرش را گرفت و نشست بر روی زمین داد زد!! تفنگ را بر روی شقیقه اش گذاشت.. دستانش میلرزید ، که با صدای بلندی،خون زمین را پوشاند .. او دیگر دستانش نمیلرزید!! ~~ •• -بخشی از داستان