Autism
اون فقط اوتیسم داره.....
کاغذ های توی دستش رو روی میز پرت کرد و با صدای خیلی بلندی شروع کرد به داد زدن: _ تو یه احمقی! احمقی که هیچی حالیش نیست! حتی یه گزارش ساده رو هم نمیتونی بنویسی! این صدای رئیسش بود! رئیس کوتوله ای که با تمام خودخواهیش ؛ کارمند تازه واردش رو مجبور به انجام کار های عجیب غریب میکرد! اون هیچوقت حتی تصورش رو هم نمیکرد که روز...
Pure [ Mpreg ] ▪Yoonmin ▪Kookv بخشی از فیک: جیمین: اون ... اون قضیه یه اجبار بود! من به محض اینکه بتونم کمکت رو جبران میکنم تا برای همیشه کارمون باهم دیگه تموم بشه تو هم مجبور نباشی هرزه ای مثل منو ببینی! مرد خنده ی مستی سر داد ، طوری که صدای خنده هاش لرز ترسی به جون پسر می انداخت، آروم سمتش قدم برداشت و جلوی اون ایس...
خلاصه : زندگی لوهان نسبتا خوب پیش میرفت، اون شوگر ددی ای داشت که به لطفش میتونست خرج تحصیلش رو بده و امکانات لازم برای خانواده.ی پر جمعیتش رو فراهم کنه؛ اما با وارد شدن پسر جذاب آقای اوه به زندگیش همه چیز یهو عوض شد! بیبی بوی بودن برای پدر اوه سهون دیگه اون قدرها هم کار آسونی به نظر نمیرسید! 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸...
♧فیکشن: هرگز عاشق نشو ♤کاپل: چانبک ، سهبک ،کریسهو،هونهان ♧ژانر: رومنس، اسمات،برشی از زندگی نویسنده: Rahaˢᴴᴵᴹᴹᴱᴿ NC +18 🔞 خلاصه: برای بیون بکهیون ، همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا قبل اون روز. یعنی روز لعنت شده ای که توی وان حموم، دراز کشید و هوس سکس فون با دوست پسرش به سرش زد. اما چی میشه اگه فقط شماره آخر رو اشتباه ب...
+18 هشدار پرنس لوهان، وارث سر زمین هان؛ در کشتی در حال مسافرت به بود که کشتی اش توسط اوه سهون، بدنام ترین دزد دریایی شیلا معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. ورژن هونهان همین داستان خودم که تو پروفایل اصلیم نسخه لری و لویی استریتش رو گذاشتم! نمیخواستم اونطرف زیادی شلوغ بشه ... مطمئن بشید که اون پروفایل رو...
در سال ۲۰۱۹ شرکت بیگ هیت میوزیک زیر نظر هایب لیبل بوی بند جدیدی به نام Tomorrow X Together معرفی میکنه. ولی چی میشه اگه چوی سوبین، لیدر این بوی بند از همون دوران کارآموزی عاشق هیونگش یونجون بوده باشه؟ کاپل: یونبین ژانر: ریل لایف، رومنس، انگست، هپی اند این فیک ممکنه نظر شما رو راجب پشت پرده های کیپاپ عوض کنه...
[COMPLETED] niazkilam: من لیاقت تورو ندارم fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری fakeliampayne: لیاقت تموم ستاره های آسمون رو داری Ziam Mayne Fan-Fiction #1
هیچ نگاه قضاوتگر و خشمگینی رو به سمت معاشقه اشون حس نمیکرد به جز نگاه گیج کلاغ هیزی که روی شاخه ی درخت نشسته بود و هر چند دقیقه یکبار با قارقار میپرسید : دارید چه غلطی میکنید که اینقدر حال میده ؟ همه چیز مثل جریان رود آروم و دلنشین بود تا اینکه لمس دست هایی از دنیای واقعیت اونو با سیلی از جهان مضحک و اعتیادآور خیال...
[مـیــراث] ‹‹ خوندن وصیت نامه ی پدربزرگ، مهمترین هدیه ی تولد اشراف جوان بود.نامه ای که آخرین پارک جوان رو از وجود 'میراثی' باخبر می کرد...! میراثی که روح هیچ کسی در عمارت خبر نداشت کجا پنهوون شده... پیدا کردن این میراث میتونه باعث دگرگون شدن وضعیت مردم قشر ضعیف جامعه بشه و یا حتی رنگ و رو گرفتن زندگی بیون بکهیونی از...
نجار گمون میکرد پسرش بعدها هنرمند بزرگی شه. هنرمند هم شد اما هنروری که مینوشت و بعد گذر از سنگفرشهای خیس لندن ، فارغ از حرفهای نژادپرستانه مردم ، روی سکوی سالن اجرا میکرد. درسته بین رنگهای قرمز و مدادهای شکسته شدهی استاد پارک سکوت کرد ، اما روی صحنهی تئاتر تا دم مرگ میرفت. . -درون هر آدمی که میبینی یه شی...
کامل شده "احساسات توی کلمه ها جاری میشن. من هیچ وقت گوینده ی خوبی نبودم ولی عشق رو فهمیدم و همین برام کافی بود. سال ۱۹۴۶، وقتی تمام مردم درگیر شلوغیا و به هم ریختگی کشور بودن. دیدمش! و توی قهوه ای خالص چشماش گم شدم. فرشته ی شیطون من" یه عشق خالصانه...شیرین...ممنوعه! ☆☆☆☆ ژانر:رمنس، فلاف، اسمات، تاریخی کاپل:چانبک
«تو واحد بیست و شیش یه نویسنده دیوونه زندگی میکنه،میگن تمام قتل هایی که نوشته به فاصله یک ماه به واقعیت پیوسته. آخرین داستانش هم راجب قتلی که خودش مرتکب میشه،پسر باریستایی رو که اسمش بکهیون به قتل میرسونه.عذر میخوام اسمتون؟» «بکهیون.بیون بکهیون.» «خوشبختم آقای بیون!لطفا به هیچ وجه واحد ۲۶ رو فشار ندید» (چانبک)
➢•ғɪᴄᴛɪᴏɴ :【 seconds of hope】 ➢•ᴄᴏᴜᴘʟᴇ :【Chanbeak 】 ➢•ɢᴇɴʀᴇ :【slice life~romance~angst~Nc18】 روزای آپ نامنظم بیون بکهیون پسری ثروتمند که بعد از اتفاقات نحسی که توی زندگیش رخ میده تبدیل به آدمی منزوی و اجتماع گریز میشه.. وقتی تصمیم میگیره با خواهرش تنها زندگی کنه، زندگیشون از این رو به اون رو میشه.. چانیول پسری ثروتمند...
- Fiction: PC | رمز عوض شد - Couple: #chanbeak #kaisoo #hunhan - Genre: جنایی - رمنس - فانتزی - پادآرمان شهر - Author: Serene ♞࿐ - خلاصه داستان: البته که زندگی یه بازیه، اما تاحالا به این فکر کردی که مهره ی شطرنج باشی؟ چه اتفاقی میافته اگر بیون بکهیون، مهرهی سرباز باشه و بقیه به دنبال کشتنش؟ اینجا، روی صفحه ی شطرن...
فیکشن آقای من🥀 ▪︎جونگکوک: "زیاده روی کن آجوشی من عاشق زیاده روی هاتم!"🐰 ▪︎تهیونگ: "تو یه سازی اسمتو میذارم کُ... از پایین مینوازمت از این بالا ملودیت رو استخراج کن!"🐯 •ممنوعه ای در دل #عشق و #خیانت 🤍↯ #MyAjjussi 🥀 - -Couple: TaeKOok 🌙 -Author: -Smutic🥀
- من نمیتونستم ازش مواظبت کنم - میخواستم برای یه بارم شده لبخندشون بخاطر من باشه اونا اینجوری وارد یه زندگی مشترک شدن، بدون عشق قرار نیست اتفاق خاصی بیفته، اونا همراه شدن تا ببینن راه به کدوم سمت میبردشون، به هرحال مگه همه زوجای دنیا عاشق همدیگه ان؟ couple: chanbaek genre: رومنس، زندگی روزمره
|🎗زندگي دو هنرمند🎗| يه چانبك متفاوت...خيلي متفاوت... -وقتي به پاهاي ضعيفش نگاه كردم متوجه شدم كه چقدر اراده ي قويي داره.ممنون بخارست!پس زندگي من چي؟ (پارك چانيول) *بخارست پايتخت كشور روماني هست✨ [ملاقات پارك چانيول طراح لباس موفق ورساچه با نوازنده ي ويالن.] ژانر: درام محدوديت سني: ندارد سخن من نويسنده: لوبيته رو از...
-اولین باری که بهت گفتن یه جفت داری که استرالیاعه واکنشت چی بود -فقط داد زدم وات د فاک جفت من یه امگا از ناکجا اباده کاپل:چانگلیکس،مینسونگ،هیونین،ووچان ژانر:فانتزی،امگاورس،زندگی روزمره،اسمات وضعیت:کامل شده
شاید کیم تهیونگ اونی نباشه که همه فکر کنن ولی ورود دکتر جئون معروف هانول به زندگیش چطور؟! -تاریک ترین چیزی که میتونی بهش فکر کنی چیه؟ +شاید این که دیگه قلبم واست نتپه! کاپل:ویکوک. یونمین... ژانر:کمدی، درام، اسمات،هپی اند *لطفا اگه قراره تو پارتای اسمات بگین چقدر باز نوشتی ازتون عاجزانه تقاضا دارم که شروعش نکنین*
جیمین یه دکتر موفق کاملا استریته (خودش اینجوری میگه) و از گی ها بدش میاد و عاشق دوست دخترشه! کوکی برادر جدید جیمین! یه خواننده گی موفق و خیلی تخس که میاد میشه بلای جون جیمین و تمام برنامه هاش رو بهم میریزه :) (این فیک دیگه توی تو پیج اینستا آپ نمیشه و فقط اینجا میزارمش) جیکوک💜
•¬کاپل: چانبک | هونهان •¬ژانر: اکشن | انگست | جنایی •¬تیزر: *روی نقطه بلند وایمیسیو از اونجا ادمای زیر پاتو نگاه میکنی چیزی باعث نمیشه دلت بخاد کنارشون راه بریو حرفاشونو گوش کنی تو از همشون متمایزی.تو فرق داری. جاهایی که باید عشق بدی نفرت شکلیک میکنی جاهایی که باید لبخند بزنی از عضلات پیشونیت کار میکشی جاهایی که باید...
"و نه عزیزِ من، نه. من سی و هشت سال پیش در آلمان متولد نشدم. من توی بغل هیچ پرستاری و در هیچ خونهی اعیانیای به دنیا نیومدم. محل تولد من همینجاست، این اردوگاه نفرین شده، اینجایی که تو دستهای لرزانت رو دورم میپیچی... و بهم این توانایی رو میدی که با دیدنت، هر لحظه و هر ثانیه، بمیرم و یکبارِ دیگه متولد بشم..." [KAIHU...