Tonight - Drarry
_طوری دوستم داشته باش که انگار فردایی وجود نداره.. "❤💚"
آخخخ هری کاش میدونستی چقدر دلم نمیخواد ملاحظه ی دوست دخترتو بکنم " دریکو به همچین چیزی فکر میکرد اما نهایتا لبخند معصومانه ای تحویل دوست عزیزش داد که همین 10 دقیقه ی پیش همش چند قدم با از دست دادنش فاصله داشت. . به صورتش نگاه کرد که هنوز جای یکی دوتا از مشت ها روش مونده بود . مشت هایی که به خاطر اون خورده بود . برای ح...
سالام به روی ماه نشستهی همتون! این فف بیرون اومده از دل هاگوارتزه ولییی با اندکی تغییرات... مثلا بعضی از شخصیتا و اتفاق هایی که میوفته رو شما تاحالا نه دیدین نه شنیدین! راستی این اولین کار منه پس حمایت کونین :] بوس رو ممه هاتون :)♡
وقتی دو رقیب مجبور به حرف زدن میشن تا حوصلشون سر نره، دوستی ذهنی بینشون ایجاد میشه. ولی وقتی دریکو ملفوی و هری پاتر ، راز هایی که بقیه دوستاشون نمیدونن رو فاش میکنن، تصمیم میگرین که به هم دیگه کمک کنن. *این داستان توی قطار سال شیشم موقع برگشت به خونه اتفاق می افته* امیدوارم ازش لذت ببرین ❤
وقتی که دراکو این ایده به ذهنش میرسه که طی مسابقات جام آتش با هری پاتر درگیر بشه... آیا اون کسیه که در پایان... خواهد سوخت؟ Written by : @Write_me227
"قبول کن مالفوی،تو یه ترسویی"لبخند هری جاشو به یه اخم داده بود. همونطور که حرف میزد به سمت دراکویی که با عصبانیت نگاهش میکرد برگشت و الان درست روبروش وایستاده بود. "من.ترسو.نیستم" مالفوی که دندوناشو از عصبانیت رو هم فشار میداد،جواب داد. دستاشو مشت کرده بود و بند انگشتاش رفته رفته سفید تر میشدن. "ثابت کن" هری همونطور...
◽𝑺𝒖𝒊𝒎𝒊𝒏 ◽جایی در قلب بریتانیا؛ میان تمام شلوغی ها و زیر چشم انسان هایی بدون موهبت بزرگ ستاره ها، جشنی خارق العاده برپا گشته. مردان و زنان خون خالص از تمامی ایالت ها مشتاق مشارکت در بالماسکه بودند. غیر از دو مرد قدرتمند! مردانی که با اصرار شخص دیگری وارد جشن شدند و درنهایت راه خود را در کنار یکدیگر می یابند. اما...
آینده ما همیشه تحت تاثیر گذشته ماست سرنوشتی پر از عشق و جدایی قضاوت های اشتباه و تفرقه پراکنی قهرمان یک داستان شرور داستانی دیگر آیا همه چیز آتگونه است که به نظر می آید ''این داستان با این که ربط هایی به هاگوارتز داره اما خط داستانیش کاملا جداست'' داستان با دراکویی شروع میشه که یه پدر مجرده هنری ای که دنبال مادره و...
حفاظت کردن از پاتر در برابر انها-این ممکنه تنها کاری باشه که دریکو در تمام زندگی درست انجام داده.
مقدمه : دریکو ملفوی پسر ثروتمند که پس از جنگ با لرد تاریکی برای ادامه تحصیلات به هاگوارتز برمیگرده در این حین میخواد اخلاق گذشته اش رو تغییر بده و به فردی دیگه تبدیل میشه و با این حال با چالش های سختی رو به رو میشه ، و یکی از این سختی ها عاشق دشمنش یعنی هری پاتر بود.
یه فیکشن برای ابراز علاقم به کاپل دراکو و هری. "I love it and I hate it at the same time You and I drink the poison from the same vine"
این داستانم یه شیپ از دراریه؛ دراکو مالفوی و هری پاتر توی مجموعه فیلمهای هری پاتر. ایده از خودمه و امیدوارم سوتی و مشکل نداشته باشه. سعی میکنم مثل رمان قبلیم خشک و فضای سنگین نداشته باشه. بخونید و نظر بدید و امیدوارم لذت ببرید.
توی کلاس معجونها یه چیزی درست پیش نرفت و باعث شد هری و دراکو برای یک ماه دستهای همدیگه رو بگیرن. دوتا دشمن مجبور شدن یه اتاق داشته باشن، سر یه میز بشینن و کلاسها رو با هم شرکت کنن. تنش بینشون زیاد شده ولی آیا اون دو نفر میتونن از پسش بر بیان؟ و میتونن به چیزی بیشتر از دو تا دشمن تبدیل بشن؟ Author: @_the_drarry_life_
" تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.
اینجا قراره کلی وانشات از دراری ترجمه کنم^^💚❤ Credit to : _the_drarry_life_
همه چیز با بازی کوچیک احمقانه یه گروه تینیجر اسلیترینی تو شب کریسمس شروع شد، دریکوی جوان با خودش فکر کرد ، مگه بد ترین چیزی که میتونه براش اتفاق بیفته چیه؟ فقط یک بازیه جرعت و حقیقت سادست .. اما بلوندی فقط داشت به خودش دروغ میگفت این یک جرعت حقیقت ساده نبود.. بلکه یک جرعت حقیقت جادویی بود.. و شانس هم از بهترین ویژ...
مردم از عشق صحبت میکنن، در حالی که قلبشون آکنده از تنفره. دلی که عشق واقعی رو تجربه کرده باشه، تا ابد عاشق میمونه. اون شبی که زیر ماه و ستارهها نوازشم میکردی، و من تورو غرق در بوسههام میکردم، من عاشق بودم، من صادقانه عاشقت بودم.
" فقط اون کلمات نیستن که میتونن بهم آسیب بزنن. گاهی آسیب هایی که سکوتت، اون نگاه پر از نفرتت، نفرتی که هرگز نفهمیدم از کجا اومد، و حتی بوسههایی که با هر کسی غیر از من تجربه میکنی، دراکو.. جبران ناپذیر تره. " this book is being edited. Plz, wait to read.
یک سالی میشد که هری پاتر از شغلش استعفا داده بود و تقریبا هر شب بعد از تغییر دادن جزئی اجزای صورتش از جامعه سحر و جادو به قسمت ماگلنشین لندن، یا اگه بخوایم دقیقتر باشیم، به محله سوهو، پاتوق الجیبیتیهای لندنی میرفت، تا خودش باشه؛ تا آزاد و رها از مسئولیتها و توقعات تمامنشدنی باشه. اما متاسفانه (یا شایدم خوشبختا...
"میدونی چی منصفانه نیست؟اینکه شیش ماه رو یه احمقی کراش پیدا کردی که رفتن تو در و دیوار رو به رفتن توی بغل تو ترجیح میده!!!" 📱 #LostandFound 📱ژانر: رمنس.کمدی.اسمات 📲محدودیت سنی : NC18+ 📱کاپل: چانبک 📲نویسنده : سیلوربانی 🐰🌿🌸
🌿•~خلاصه داستان ~•🌿 بکهیون عاشق زندگیش نبود ولی تلاش میکرد خوب زندگی کنه. هر روز صبح وقتی در گلفروشی کوچیکش رو باز میکرد به پرنده رویاهاش اجازه بلندپروازی میداد و همین بهش انرژی برای تلاش بیشتر توی تنهاییهاش میداد. ولی تمام نقشههای بکهیون با پیدا شدن سروکله دکتر پارک تو زندگیش خراب شد. دکتر بدجنسی که از همه جا...
*کامل شده* این فف با همه فف های دراری که تا الان خوندید زمین تا آسمون فرق داره بهتون قول میدم😂🤝🏻
{دستمو بالا آوردم و اشکامو پاک کردم ، با چشمای خیس تو چشماش نگاه کردم . تا چشمامو دید با لحنی که انگار ضعف کرده باشه گفت: اوووو مرلیننن چشمای بارونیشووو. الهی دراکو فدای چشمای خوشگلت بشه. تکخند ذوق زده و خجالتیی کردم:خدانکنه...} سلام به بروبچ واتپد .مخلص همه داداشیا با نامِ منتخبه لیلیث حضور پیدا کردم و همونطور که میب...
هری پاتر تو همه چیز خوبه.... به جز بوسیدن. وقتی فهمید روی جینی کراش داره،چه کسی بهتر از دراکو مالفوی بود که بهش مهارت بوسیدن رو یاد بده؟ Persian translation- Written by: Reasonstosmileathome Drarry fanfiction
پاتر چیزی از روی زمین کند:《نگاه کن دراکو! یه شبدر چهار برگ!》 خندیدم و گفتم:《شبدر چهار برگ من تویی هری!》 (این فن فیک رو با همکاری نیتا نوشتم.)
"کسی بهم تنه میزنه و از کنارم میگذره،میچرخم به عقب.باز هم مالفوی.نگاهی بهش می کنم و بی حوصله میگم:خدا رو شکر کورم شدی مالفوی. و دوباره میچرخم سمت پنجره ی قطار.مالفوی میاد جلو کنارم می ایسته و با لحنی که تمسخر از توش حس میشه میگه:حواست به حرفات باشه پاتح.من امسال دانش اموز ارشدم.فکر نکنم تا به حال کسی قبل از رسیدن به م...
"چرا نمیذاری بخندم؟ نکنه عاشقت میکنه لبخندم؟" "برای عاشق تو شدن باید دیوونه بود مالفوی" "و تو دیوونه ای پاتح!" couple: drarry top: draco malfoy bottom: harry potter #drarry #draco #harry #drarryship
روز ازدواج هری پاتره؟ آیا کسی میتونه نظرش رو تغییر بده؟ این داستان متعلق به من نیست و متعلق به @-saintdrarry هستش من فقط ترجمه میکنم ۱۰ پارت:تکمیل شده