Select All
  • ɢᴜᴇꜱꜱ ᴡʜᴏ ɪ ᴀᴍ
    77.5K 9.1K 50

    به آرومی پلک هاش رو از هم فاصله داد. با باز شدن چشم هاش سردرد بدی به سراغش اومد جوری که حس می‌کرد شخصی درحال تیر زدن به سرشه! احتمال می‌داد این سر درد بخاطر اثرات بیهوشی بوده باشه. چند بار پلک زد و سعی کرد اطراف رو ببینه اما به جز تاریکی مطلق چیز دیگه‌ای نبود. با باز شدن در روشنایی کمی به چشم های غرق تاریکی‌اش برخورد...

    Completed  
  • 𝐁𝐋𝐨𝐨𝐃 1 [TAEHYUNG / BTS]
    1.7K 160 3

    چه حسی داری وقتی شب رو تخت نرم و گرمت میخوابی اما وقتی بیدار میشی وسط یه جنگل ناشناس و پر گرگ باشه؟ کیم تهیونگ شاهزاده ای که به گرگ وحشی معروفه به اجبار پدر و مادرش باید با یه انسان ازدواج کنه آیا خانواده الکسا میدونن که تهیونگ یه ومپایر اصیله؟ *برای خوندن این بوک لطفا ما رو تا آخر حمایت کنید* ژانر:اسمات.عاشقانه.ومپ...

  • God of Devil • Mini Fic ✔
    10.6K 1.2K 10

    [Completed] تهیونگ، خدای اهریمن، وظیفش تبدیل قربانی هاش به جن بود. جن هارو میکشت و روحشونو به شیطان تحویل میداد. کیم جنی، قربانی بعدیش بود...! Mini Fic - Maxlueslia

    Completed  
  • 𝖌𝖗𝖊𝖘𝖊𝖆𝖑𝖆
    44.6K 6.9K 40

    و آخرین صدایی که به گوش رسید متعلق به پیرزنی بود که گفت: سرنوشت همیشه کار خودش رو می‌کنه و شما دوتا وقتی کنار هم قرار بگیرید مرگ خیلی ها رو رقم می‌زنید پس هرگز حتی یک قدم هم به سمت این مرد بر ندار... ↝ʙᴏʏ×ɢɪʀʟ ↝ɢᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴍʏꜱᴛᴇʀʏ, ꜱᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀꜱᴇ #full ↜وضعیت: پایان یافته ⭒2021/06/05 ⟬ #ᴋ ⟭

    Completed  
  • HE SHOULD DIE࿐
    23.1K 3.9K 39

    جنی درست همون قسمتی که گفت لمس نکنه رو با سر انگشت هاش لمس کرد. به ثانیه نکشید نفس کشیدنش تغییر کرد، قفسه سینه‌اش بالا و پایین می‌شد و تند تند نفس می‌کشید... چشم‌هاش رو روی هم گذاشت و لب تر کرد: -چرا اینکار رو می‌کنی؟ به قدری محکم لبه های وان رو نگه داشته بود که رگ های دستش برجسته شدن و سر انگشت هاش به سفید تغییر رن...

    Completed